loading...

منظرگاه مديريتی مهدی منتظران

هدف معرفی دیدگاههای اسلامی در رابطه با موضوع فردی و اجتماعی انسان متعالی می باشد

بازدید : 459
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 10:38

سيد محمدحسين طباطبايى معروف به علامه طباطبايى، مفسر بزرگ و مشهور دوران معاصر، در سال ۱۲۸۱ شمسى در تبريز در ميان يك خانواده عالِم متولد شد و در آبان ۱۳۶۰ مطابق محرم الحرام ۱۴۰۲ به لقاءﷲ پيوست. گزارشات زیادی درباره زندگی علامه طباطبایی در دست است. معتبرترین این گزارش‌ها، نوشتار خود علامه طباطبایی است که با عنوان زندگی من در زمان حیات وی، در سال‌های چهل، به چاپ رسیده است. از علامه طباطبايى علاوه بر تفسير مشهور الميزان آثار زيادی بر جاى مانده است؛ از جمله: سنن النبى، اصول فلسفه يا روش رئاليسم، كتاب توحيد( شامل سه رساله)، نهاية الحكمه، بداية الحكمه، شيعه در اسلام، قرآن در اسلام، وحى يا شعور مرموز، حكومت در اسلام، اعجاز، على و الفلسفة الالهيه، حواشى بر كتاب كفاية الاصول، حواشى بر كتاب الانصار الاربعه ملاصدرا، تعليقاتى بر شش جلد اول تا ششم بحارالانوار و رساله‏هايى كه منتشر نشده است.

حجت‌الاسلام والمسلمین یزدانی مقدم

حجت‌الاسلام والمسلمین یزدانی مقدم

علامه طباطبایی شخصیتی تأثیرگذار بر معاصران و مباحث اسلامی‌است. در آثاری که در زمان حیات وی و بعدها پس از ارتحال او، در داخل و خارج، منتشر شده و می‌شود، همگی بر اهمیت و جایگاه اندیشه و شخصیت وی در ایران معاصر اتفاق نظر دارند. چه در مباحث اندیشه‌ای و چه در مباحث مربوط به تحولات ایران و انقلاب اسلامی، علامه طباطبایی به مثابه یک نظریه­‌پرداز برجسته که انقلاب فرهنگی در حوزه علمیه قم و به تدریج در مراکز علمی‌و فرهنگی ایران را پی افکند و در ارتقا و گسترش مباحث نظری اسلامی‌شیعی مؤثر بود، تلقی می‌گردد.

در حوزه علمیه قم، نسلی از اساتید فلسفه و عرفان و قرآن و کلام در محضر او پرورش یافتند که امروزه شخصیت­‌هایی فراملی به‌شمار می‌آیند. از این میان می‌توان از حضرات آیات بهشتی، جوادی آملی، سبحانی، مصباح یزدی، مطهری، استادی، امامی‌کاشانی، حسن‌زاده آملی، قاضی طباطبایی، مکارم شیرازی و… یاد کرد.‏[۱]‎ معمولاً این اساتید در مباحث خود به آرا و نظرات علامه طباطبایی توجه و استناد دارند و یا مجموعه‌های مستقلی درباره شخصیت و اندیشه‌های وی فراهم آورده‌اند.

در میان روشنفکران، مباحثات و تعاملاتی میان وی و شاگردانش و چهره‌های ملی دینی سیاسی اندیشه‌ای چون یدﷲ سحابی، مهدی بازرگان، سید حسین نصر و داریوش شایگان وجود داشت. گذشته از این، شریعتی در گفتاری او را به سقراط تشبیه می‌کند.‏[۲]‎ تا همین سال‌ها رهروان راه وی نیز کماکان به نظرات علامه استناد و اشکال کرده‌اند. برخی از صاحب‌نظران مکتب تفکیک نیز از وی به احترام و عظمت یاد کرده و گاه بر او اشکال می‌کنند. در برخی موارد به نظر می‌رسد برخی از سخنان نصر و شایگان ترجمه و بیان نظرات علامه طباطبایی است.

از آن‌جا که نخستین متون درباره علامه طباطبایی از سوی شاگردان عرفانی وی نگاشته شد، علامه طباطبایی شخصیتی عرفانی و معنوی معرفی شد و جلوه کرد. بعدها برخی از شاگردان وی بر نقش فرهنگی وی در انقلاب تصریح و تأکید کردند که البته همچنان تحت‌الشعاع گزارش اولی قرار گرفت و کماکان علامه، دانشمندی عارف و فیلسوف معرفی شد و کُنش و فعالیت‌های سیاسی و حتی فرهنگی وی در بوته فراموشی و یا غفلت قرار گرفت.

در مباحث نظری پُردامنه و تأثیرگذار دهه‌های شصت تا هشتاد، نظریات علامه از پُرارجاع‌ترین و پُراستنادترین نظریات و منابع و آثار بوده است. شخصیت علمی‌و نظری وی به‌ گونه‌ای بوده و هست که موافق و مخالف به وی و آرا و آثارش توجه داشته و ارجاع می‌دهند. شهید مطهری در بسیاری از آثار گفتاری و نوشتاری خویش به نظرات و شخصیت علامه طباطبایی اشاره و استناد می‌کند. توضیحات و استنادات وی در جلسه‌های نقدی بر مارکسیسم (مرتضی مطهری) درباره جاودانگی اخلاق و نتایج نظریه ادراکات اعتباری علامه در این باره پس از آن شهید سعید؛ از سوی دیگر اندیشمندان این حوزه اندیشه‌ای پی گرفته شد. گرچه امروزه این مباحث از شدت و حدت اولیه برخوردار نیست، باری کماکان به‌طور جدّی وجود دارد و در کار است. آیت‌ﷲ جعفر سبحانی از شاگردان علامه طباطبایی و استاد فلسفه و کلام در حوزه علمیه، به دیدگاه علامه طباطبایی از منظر دانش کلام و موضوع حُسن و قبح عقلی می‌پردازد. همین موضوع در کار محسن جوادی با عنوان رابطه «هست» و «باید» پی گرفته می‌شود. در حوزه علمیه قم، طلابی که به مباحث جامعه‌شناسی و معرفت‌شناسی اشتغال داشتند، از این منظر، نظریه را مورد توجه و بحث و بررسی قرار دادند. توجه به نظریه ادراکات اعتباری و اندیشه‌های علامه طباطبایی در همین مباحث محدود نمانده و در حوزه‌های دانشی فلسفه محض، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاسی و… بحث و بررسی گردید.

در حال حاضر می‌توان اظهار داشت که اقبالی که به دنبال طرح مباحث علامه طباطبایی از سوی شهید سعید مرتضی مطهری و بحث و بررسی آن‌ها پیدا شد و در محافل حوزوی و روشنفکری نضج گرفت، در مباحث آکادمیک و دانشی ادامه پیدا کرده و حوزه‌های دانشی جدیدتری نیز به این سلسله مباحث اندیشه‌ای و دانشی پیوستند. امروزه ده‌ها پایان‌نامه و مقاله علمی‌و پژوهش درباره اندیشه‌های وی نگاشته شده و می‌شود. این همه غیر از اقبال عمومی‌به آثار و اندیشه‌های علامه طباطبایی، به‌عنوان یک اندیشمند اسلامی، مفسّر و فیلسوف و به‌ویژه عارف است که به‌طور کلی در میان مردم و طلاب حوزه‌های علمیه مشاهده می‌شود.

آثار فکری فرهنگی علامه طباطبایی در چند گروه از اندیشمندان نسل بعد از وی چنین است: در حوزه‌های علمیه و در دروس و علوم حوزوی بسیاری از اساتید و اندیشمندان، شاگردان وی یا شاگردانِ شاگردان وی هستند. آشنایی اینان با علامه طباطبایی بیش‌تر در علوم رسمی‌حوزوی مانند فلسفه و عرفان و تفسیر است. در فلسفه شاگردان وی که اکنون به تدریس فلسفه اشتغال دارند و یا بازنشسته شده‌اند و شاگردان آنان اساتید کنونی فلسفه هستند عبارتند از: یحیی انصاری شیرازی، محمدتقی مصباح یزدی، سید رضی شیرازی، عبدﷲ جوادی آملی، حسن حسن‌زاده آملی، جعفر سبحانی، حسن ممدوحی، غلامحسین ابراهیمی‌دینانی، سید جلال‌الدین آشتیانی. در عرفان از حضرات آقایان: سید محمدحسین حسینی طهرانی، حسین خوشوقت، محمود امجد، حسن‌زاده آملی، علی سعادت پرور، و نیز از نسل بعد از اینان می‌توان نام برد. در کلام به‌ویژه باید از جعفر سبحانی، ابراهیم امینی و مرکز تخصصی کلام یاد کرد. از میان شاگردان حوزوی آن جناب، کسانی که بتوان گفت به‌طور جدی‌تر به فلسفه سیاسی توجه کرده‌اند، باید از آقایان مرتضی مطهری، محمد حسینی بهشتی، محمدتقی مصباح یزدی و عبدﷲ جوادی آملی نام برد.

از میان گروهی که روشنفکران مذهبی به‌حساب می‌آیند، عده قابل توجهی به اندیشه‌ها و آرای علامه طباطبایی توجه داشته‌اند. اینان از شاگردان مستقیم علامه به‌شمار نمی‌آیند؛ مانند علی شریعتی، مهدی بازرگان، حبیب‌ﷲ پیمان، عبدالکریم سروش و… .

قابل پیش‌بینی است که با چالش‌ها و پرسش‌های نظری و یا موقعیت‌ها و پیش‌آمدهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و احیا و تنقیح آثار علامه طباطبایی، این اندیشمند در ابعاد و موضوعات گوناگون اندیشه و عمل اسلامی، هر چه بیش‌تر مورد توجه و ارجاع و استناد قرار گیرد. حتی امروزه نیز فراهم آوردن کتاب‌شناخت برای علامه طباطبایی کاری دشوار و پُردامنه است و تنها کتاب‌شناسی موجود که در سال ۱۳۷۰ فراهم آمده، از بیش از صدها اثر، اعمّ از مقاله و پایان‌نامه و گزارش درباره علامه طباطبایی خبر می‌دهد.

امروزه با فاصله چند ده ساله از موضوعات نظری دهه‌های ۲۰ تا ۶۰ و حتی ۷۰؛ نقش برجسته علامه طباطبایی و افکار و آرای او هر چه بیش‌تر قابل مشاهده است. از این رو چنان‌که به ویژه شاگردان حوزوی وی بر نقش و جایگاه فرهنگی و اندیشه‌های او در انقلاب اسلامی‌تصریح و تأکید داشته‌اند،‏[۳]‎ با تأخر، ناظران و تحلیل‌گران خارجی نیز بر نقش و جایگاه وی به‌عنوان تئوریسین برجسته انقلاب اسلامی‌اذعان و تأکید دارند.‏[۴]‎

هنوز چندان کار جدی و قابل تأملی در تجزیه و تحلیل کلیت اندیشه سیاسی و آرای نظری علامه طباطبایی حاصل نیامده است. تنها کار قابل توجه و متأسفانه مختصر، گزارش کوتاهی از نوآوری‌های فلسفی علامه طباطبایی از سوی آیت‌ﷲ جوادی آملی است.‏[۵]‎ هم‌چنین برخی از فضلا و پژوهشگران با تفصیل بیش‌تری به این موضوع پرداخته‌اند. تنها موضوعی که در مباحث فلسفی و اندیشه‌­ای بیش‌تر مورد توجه قرار گرفته و در نسخه اول گزارش جوادی آملی هم یا مفقود و یا کم‌رنگ است، موضوع ادراکات اعتباری است که می‌توان آن را مبنای نظری فلسفه سیاسی علامه طباطبایی به‌شمار آورد و البته منحصر به این موضوع هم نیست. لگنهاوزن نیز که به ابعاد کلامی‌اندیشه‌های علامه طباطبایی در مقایسه با اندیشمندان غربی توجه کرده ‏[۶]‎ بعدها برخی از شاگردان وی بر نقش فرهنگی وی در انقلاب تصریح و تأکید کردند که البته همچنان تحت‌الشعاع گزارش اولی قرار گرفت و کماکان علامه، دانشمندی عارف و فیلسوف معرفی شد و کُنش و فعالیت‌های سیاسی و حتی فرهنگی وی در بوته فراموشی و یا غفلت قرار گرفت. امروزه نیز با گذشت یک نسل، واسطه میان علامه و نسل و عصر کنونی و به‌ویژه ارتحال فرزند بزرگوار وی- مرحوم مهندس عبدالباقی طباطبایی- معلوم نیست که این خلأ قابل التیام باشد. آن‌چه می‌دانیم این است که شواهد موجود حکایت از کنش‌گری فرهنگی وی دارد و اگر به‌یاد داشته باشیم که وی کنش‌گری فرهنگی را مبنا و زیربنای تحولات عمیق سیاسی می‌داند، آن‌گاه در می‌یابیم که در واقع وی از سطح سیاست به عمق آن منتقل شده و سطح سیاست را رها کرده تا عمق و مبنا و زیربنای سیاست – که تفکر و اندیشه و اخلاق و اعتقاد است – را مهندسی کند. در نهایت می‌توان گفت آرا و نظرات علامه طباطبایی، چنان‌که گفته شد، مورد توجه اندیشمندان بوده و می‌باشد.

پانوشت‌ها

  1. برای فهرستی از این طلاب، فضلا و اساتید نک: سبحانی، جعفر، «نظری و گذری بر زندگانی استاد علامه طباطبایی»، مندرج در یادنامه مفسّر کبیر استاد علامه طباطبایی، ص۷۳. [⤤]
  2. «… در تهران جلسات هفتگی‌یی تشکیل می‌شد با حضور پروفسور‌هانری کربن استاد دانشگاه سوربن و اسلام‌شناس معروف و متخصص منحصربه‌فرد فرهنگ شیعی در غرب و شرکت آقای سید محمدحسین طباطبایی مدرس حکمت و مفسر قرآن در قم و دیگر فضلا و دانشمندان قدیم و جدید. طباطبایی گویی سقراط است که نشسته و گرداگردش را شاگردان گرفته‌اند و کربن نیز فاضل خوش‌ذوقی که می‌کوشد تا از این اقیانوس عظیم افکار و عواطف عمیق و گونه‌گونه‌ای که فرهنگ اسلامی‌و شیعی را ساخته است جرعه‌هایی بنوشد (شریعتی، علی، مجموعه آثار، ج۴، ص۱۰۴). [⤤]
  3. نک: مصباح یزدی، محمدتقی، تماشای فرزانگی و فروزندگی، صص ۴۱-۵۹، ۸۰-۸۲، ۹۸-۱۰۹. و منابع دیگر… . [⤤]
  4. نک: بروجردی، مهرزاد، روشنفکران ايراني و غرب، ترجمه جمشيد شيرازي، صص ۱۲۹، ۱۳۷، ۱۳۸، ۱۴۹. و منابع دیگر. [⤤]
  5. نک: جوادی آملی، عبدالله جوادی، «سیره فلسفی علامه طباطبایی»، مندرج در یادنامه مفسّر کبیر استاد علامه طباطبایی. [⤤]
  6. نک: حسینی طهرانی، محمدحسین، مهر تابان، چاپ اول، بدون محل چاپ، انتشارات باقرالعلوم(ع)، [بی‌تا] (این اثر در زمان حیات علامه طباطبایی و به احتمال در ۱۳۵۹ منتشر شده است). [⤤]
  7. http://mobahesat.ir/12714
چگونه فضای خانه را در دوران کرونا شاد کنیم؟
بازدید : 479
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 10:38

عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زیدبن حسن بن على بن ابى طالب علیه السلام، صاحب كتاب «خطب امیرالمؤمنین» و «الیوم و اللیلة»، مشهور به حضرت عبدالعظیم و شاه عبدالعظیم، از سادات حسنى و از بزرگان این خاندان، و مورد احترام امامان عصر خود و از راویان موثق است.
سید عبدالعظیم حسنى مورد احترام امامان عصر خویش بوده است و عالمان انساب و تذكره نویسان در طول زمان او را به جلالت قدر ستوده‌اند. و روایت‌ها از او در كتاب‌هاى علماى شیعه آمده است؛ از جمله، روایتى كه از ابوبصیر از امام صادق علیه السلام در بیان (الذین یستمعون القول فیتَّبعُون أحسنه) در كافى است

مقام او نزد ائمه اطهار
آنچه جلالت قدر این بزرگوار و امامزاده عالى مقدار را هر چه بیشتر آشكار مى‌سازد، و عظمت مقام او را نشان مى‌دهد، فرموده امام عصر اوست درباره‌اش و همین سخنان است كه دانشمندان علم رجال را به تكریم او واداشته است.

فرمایش امام‌هادى علیه السلام درباره وى
ابوتراب رویانى از ابوحماد رازى آرد كه بر على بن محمد (ع) در «سُرّ مَنْ راى» درآمدم، و او را از مسائل حلال و حرام پرسیدم و مرا پاسخ گفت. چون او را وداع گفتم فرمود:
«حماد! اگر براى تو مشكلى در دین پیش آید، از عبدالعظیم بن عبدالله حسنى بپرس و سلام مرا به او برسان.»
همچنین این امام بزرگوار درباره او دعا كرده و دین او را درست خواند. صدوق به اسناد خود از وى نویسد:
بر امام خویش على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسین بن على بن ابى طالب علیهم السلام درآمدم. چون مرا دید فرمود: «مرحبا بر تو اى ابوالقاسم! تو به حق دوست مایى.» گفتم: «پسر رسول خدا! مى‌خواهم دین خود را بر تو عرضه كنم تا اگر پسندیده است بر آن ثابت بمانم تا خدا را دیدار كنم.» فرمود: «بگو!» و چون عقیده خویش عرضه كردم امام فرمود: «ابوالقاسم؛ به خدا این دین خداست كه آن را براى بندگانش پسندیده است. بر آن پایدار باش. خدایت در دنیا و آخرت بر آن پایدار بدارد.»
نیز صدوق آورده است كه مردى بر ابوالحسن على بن محمدهادى علیهماالسلام درآمد. امام از او پرسید كجا بودى؟ گفت به زیارت حسین علیه السلام رفته بودم. فرمود: «اگر قبر عبدالعظیم را كه نزد شماست زیارت مى‌كردى، چون كسى بودى كه قبر حسین علیه السلام را زیارت كرده است.» (قابل ذکر است که شاید این روایت فقط در مورد آن فرد بوده است نه در همه موارد)

نظر دانشمندان شیعه درباره ایشان

سده چهارم هجرى
1صدوق، محمدبن على بن حسین بن موسى بن بابویه (م 381 ه* .ق.) كتابى درباره این بزرگوار به نام «اخبار عبدالعظیم» دارد كه در آن خبرهاى روایت شده از او را آورده است. وى درباره عبدالعظیم نوشته است: عابد، پارسا و مرضى بود
2صاحب، اسماعیل بن عبّاد، ادیب و دانشمند معروف (متوفاى 385 ه* .ق.)، وزیر مؤیدالدوله و فخرالدوله دیلمى، مشهور به صاحب بن عبّاد، به تقاضاى شخصى، رساله‌اى در نسب این بزرگوار نوشته و در ضمن آن چنین آورده است:
پارسا و دین دار و عابد و شناخته به امانت و صدق لهجت بود، و عالم به امور دین، و قائل به توحید و عدل، و روایت بسیار از او نقل است. از ابوجعفر محمدبن على بن موسى علیهم السلام و پدرش ابوالحسن صاحب عسكر علیه السلام روایت كند و آن دو امام را براى او نامه‌هاست.
3ابونصر [سهل بن عبدالله] بخارى مؤلف كتاب «سرالانساب» كه به نقل مؤلف الذریعه از دانشمندان سده چهارم هجرى است، او را به زهد و علم ستوده و گوید در رى، در مسجد شجره مدفون است.

سده پنجم هجرى
1) علم الهدى و التّقى سیدمرتضى(م 436 ه* .ق.) وى را با صفت‌هاى «سید پارسا، عالم، زاهد، بلند مرتبت، بزرگ منزلت» ستوده و نویسد:
از امامان؛ امام جواد، امام‌هادى و امام عسكرى ـ علیهم السلام ـ را درك كرد و شیعه از حدیث‌ها و روایت‌هاى او تاكنون بهره برده است
2) دانشمند رجالى مشهور ابوالعباس احمدبن على بن احمدبن عباس معروف به نجاشى(م ـ 450 ه* .ق.) در كتاب رجال خود داستان آمدن این سید بزرگوار را به رى و مخفى زیستن و به عبادت پرداختن او را آورده است. سپس سلسله روایت خود را از وى از طریق احمدبن على تا به ابوتراب رویانى مى‌آورد و مى‌نویسد: عبدالعظیم بن عبدالله، همه روایت‌هاى خود را براى ما حدیث كرد
3) شیخ الطائفه محمدبن الحسن الطوسى (م 460 ه* .ق.) نویسد: عابد، پارسا و مرضى بود.
4) سید عالم نسب دان ابواسماعیل ابراهیم بن عبدالله بن حسن بن على شاعر، صاحب كتاب «منتقلة الطالبیه»[20]، در زمره طالبیانى كه به رى آمده‌اند درباره عبدالعظیم نویسد:
ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زید، محدث و زاهد بود. او را مشهدى است در شجره رى و قبر او زیارت كنند. مادر او ام ولد است.

سده هفتم
در كتاب «الشجرة المباركة فى الانساب الطالبیة» كه آن را از امام فخر رازى دانسته‌اند آمده است:
عبدالعظیم در رى كشته شد و مزار او بدان جا معروف و مشهور است.
آنچه در باب كشته شدن حضرت عبدالعظیم در این كتاب(منسوب به امام فخر) آمده، در كتاب‌هاى دیگر نیست. تنها مؤلف «جنة النعیم» نویسد:
بناءً على هذا استبعادى نمى‌رود كه حضرت عبدالعظیم به امر سلطان جائر و خلیفه معاصر مقتول شده باشد و این بعد از اجتماع شیعیان و محبین و نشر احوال و فضایل و مآثر شریفش بوده است
ولى آیا كتاب «الشجرة المباركة» از فخر رازى است؟ چنانكه مصحح محترم در مقدمه كتاب نوشته‌اند، هیچ كس از تذكره نویسان، چنین كتابی را در شمار تألیفات فخر رازى نیاورده است.

سده هشتم
1) تقى الدین، حسن بن على بن داود حلّى؛ [مرحوم سید جلال الدین محدث نویسد:
وى ظاهراً متوفى در نیمه اول سده هشتم هجرى است چه كتاب خود را در هفتصد و هفت به پایان رسانیده است
تقى الدین درباره او نویسد:
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب، عابدى پارسا و پسندیده بود
2) حسن بن یوسف بن على بن مطهّر معروف به علامه حلى (م 726 ه* .ق.) در كتاب «خلاصه» درباره او گوید:
عالم، عابد و پارسا بود و او را حكایتى است كه دلالت بر حسن حال او كند و ما آن حكایت را در كتاب كبیر آورده‌ایم.
مؤلف «روضات» نویسد:
شاید مقصود از حكایت، داستان عرض دین است بر امام عصر خویش.

سده نهم
1) مؤلف كتاب «عمدة الطالب»، سید احمد بن على داودى حسنى (م 828 ه* .ق.) نویسد:
از عبدالله بن على شدید، عبدالعظیم متولد شد. سیدى زاهد كه در مسجد شجره رى مدفون است و قبر او را زیارت كنند و فرزند او محمد است و محمد را اولادى نبود.
و هم این مؤلف در كتابى دیگر نویسد:
و نسل على الشدید بن الحسن بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب (علیه السلام) از عبدالله بن على است و نسل عبدالله از احمدبن عبدالله و عبدالعظیم و حسن... و عبدالعظیم زاهدى بزرگ بود و پسر او محمد نیز

سده یازدهم
1) محمد باقر بن محمد استرآبادى مشهور به میرداماد (م 1041)؛ وى در «الرواشح السماویة» گفته است:
از سخنان ذایع شایع این است كه طریق روایت از جهت ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله حسنى، مدفون به مشهد شجره رى ـ رضى الله تعالى عنه و أرضاه ـ حسن است، چه او ممدوح است و نصى بر توثیق او نیست. لیكن در نظر من، ناقد بصیر و متبصر خبیر این نظر را مستهجن و قبیح مى‌شمارد و اگر درباره او جز حدیث عرض دین و حقیقت معرفت او و فرموده امام‌هادى ابوالحسن ثالث علیه السلام كه «تو به حق دوست مایى» و نسب شریف وى كه از سلاله نبوت است نبود، او را كفایت مى كرد.
مرحوم نورى نویسد:
محقق داماد در «رواشح» در شرح حال و در فضل زیارت او روایت‌هاى متضافره آورده؛ از جمله این كه كسى كه او را زیارت كند بهشت براى او واجب است

سده دوازدهم
1) شیخ محمد بن حسن حر عاملى (م 1104) مؤلف كتاب «وسائل الشیعه» نویسد:
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب علیه السلام، عابد و پارسا بود و او را حكایتى است كه دلالت بر حسن حال او كند. ابن بابویه گفته است او مرضى بود. علامه و نجاشى نیز چنان گفته‌اند. صدوق در «ثواب الاعمال» آورده است كه زیارت او چون زیارت حسین علیه السلام است.
2) علامه مجلسى (م: 1110 ه* .ق.) ذیل عنوان «فضل زیارت عبدالعظیم» روایت منقول از امام‌هادى علیه‌السلام را كه زیارت عبدالعظیم برابر زیارت حسین علیه السلام است از «ثواب الاعمال» صدوق و «كامل الزیارات» و نیز داستان در آمدن او را به رى تا به خاك سپرده شدنش در باغ عبدالجبار نقل كرده است.
3) محمدبن على اردبیلى (تاریخ ولادت و وفات او به تحقیق معلوم نیست و چون اجازه مجلسى براى او در سال 1098 صادر شده پس مى‌توان او را از علماى سده یازدهم و متوفاى سده دوازدهم به شمار آورد)
اردبیلى درباره عبدالعظیم نویسد:
عبدالعظیم بن عبدالله حسن علوى ... عابد و پارسا بود و او را حكایتى است كه بر نیكویى او دلالت كند (سپس همان روایتى را كه مردى از اهل رى نقل كند آورده است.)

سده سیزدهم
1) محمدبن اسماعیل حائرى (م 1215 ه* .ق.) در كتاب «منتهى المقال فى علم الرجال» درباره او نویسد:
او راست كتاب «خطب امیرالمؤمنین.»[ع] وى مردى عابد و پارسا بود.

سده چهاردهم
1)حاج میرزا ابوالقاسم نراقى مؤلف كتاب «شعب المقال فى احوال الرجال» نویسد:
ابوالقاسم عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زید بن حسن بن على بن ابى طالب ثقه‌اى جلیل‌القدر بود. گریزان از سلطان به رى درآمد و در آنجا بمُرد و به خاك سپرده شد. امام‌هادى علیه السلام به بعضی از اصحاب خود فرمود: اگر قبر عبدالعظیم را زیارت مى‌كردى چون كسى بودى كه حسین بن على علیه السلام را زیارت كرده است.
2 و 3) سخن حاجى حسین محدث نورى (م 1320 ه* .) و نیز سخن سیدمحمد باقر خوانسارى، صاحب روضات (م 1313 ه* .) درباره او، ذیل سده یازدهم نقل شد
مفصل‌ترین و جامع‌ترین شرحى كه تاكنون درباره طبقه او در میان راویان و روایت‌هاى رسیده از او دیده‌ام به شرحى است كه استاد معظم حضرت آیة الله خویى در مجلد دهم از «معجم رجال الحدیث» از صفحه 46 تا 51 و از 407 تا 408 آورده و پس از او آنچه در «قاموس الرجال» است
بالجمله از آنچه این عالمان بزرگوار در طول هزار سال و بیشتر نوشته‌اند و آنچه امام عصر وى درباره او فرموده است، وثاقت و بلكه جلالت قدر و بزرگى شأن او معلوم مى‌گردد.

پی‌نوشت‌‌ها:
جنة النعیم والعیش السلیم، المولى باقر بن اسماعیل اللمازندرانى (م 1313 ه* .) ص 124 چاپ سنگى تهران.
من لایحضره الفقیه، ج 2،
روضات الجنّات، محمدباقر الخوانسارى، ج 4
- قاموس الرجال، التسترى، ج 5،
- اصول كافى، ج1، ص392. براى اطلاع از مجموع روایت‌هاى رسیده از وى به «معجم رجال الحدیث» مراجعه شود.- رساله صاحب بن عباد به نقل رى باستان، حسین كریمان، ج 1، ص 356/ روضات، ج 4، ص 208

منبع: فصلنامه علوم حدیث، شماره 1. - "دكتر سیّدجعفر شهیدى"

‹ حکمت برابری زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام با زیارت سیّدالشهدا علیه السّلام بالا داستاني تكان‌ دهنده از کرامات حضرت عبدالعظيم حسني (ع) ›

https://www.abdulazim.com/fa

شخصیت علمی و نظری علامه سید محمدحسین طباطبایی
بازدید : 539
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 10:38

بازدید : 492
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 14:37

دعای هفتم صحیفه سجادیه (متن و صوت)

با توجه به سفارش مقام معظم رهبری در رابطه با خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه و امیدواری ایشان به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ درکنار رعایت تمام مسائل پزشکی و بهداشتی توصیه شده عموم مردم، هر روز این دعا قرائت شود.

متن دعای هفتم صحیفه سجادیه:

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَکَارِهِ، وَ یَا مَنْ یَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِکَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ الْأَشْیَاءُ. فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِکَ، وَ اکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِکَ، وَ أَنِلْنِی حُسْنَ النَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ، وَ أَذِقْنِی حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً، وَ اجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِی بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِکَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ، فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.


ترجمه دعای هفتم:

ای آنکه گرهِ کارهای فرو بسته به سر انگشت تو گشوده می‌شود، و‌‌‌ای آن که سختیِ دشواری‌ها با تو آسان می‌گردد، و‌‌‌ای آن که راه گریز به سوی رهایی و آسودگی را از تو باید خواست.


سختی‌ها به قدرت تو به نرمی‌گرایند و به لطف تو اسباب کارها فراهم آیند. فرمانِ الاهی به نیروی تو به انجام رسد، و چیزها، به اراده‌ی تو موجود شوند.


و خواستِ تو را، بی آن که بگویی، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نیست، بی آن که بگویی، رو بگردانند.

تویی آن که در کارهای مهم بخوانندش، و در ناگواری‌ها بدو پناه برند. هیچ بلایی از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگردانی، و هیچ اندوهی بر طرف نشود مگر تو آن را از دل برانی.


ای پروردگار من، اینک بلایی بر سرم فرود آمده که سنگینی‌اش مرا به زانو درآورده است، و به دردی گرفتار آمده‌ام که با آن مدارا نتوانم کرد.


این همه را تو به نیروی خویش بر من وارد آورده‌ای و به سوی من روان کرده‌ای.


آنچه تو بر من وارد آورده‌ای، هیچ کس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوی من روان کرده‌ای، هیچ کس برنگرداند. دری را که تو بسته باشی. کَس نگشاید، و دری را که تو گشوده باشی، کَس نتواند بست. آن کار را که تو دشوار کنی، هیچ کس آسان نکند، و آن کس را که تو خوار گردانی، کسی مدد نرساند.


پس بر محمد و خاندانش درود فرست.‌‌‌ای پروردگار من، به احسانِ خویش دَرِ آسایش به روی من بگشا، و به نیروی خود، سختیِ اندوهم را درهم شکن، و در آنچه زبان شکایت بدان گشوده‌ام، به نیکی بنگر، و مرا در آنچه از تو خواسته‌ام، شیرینیِ استجابت بچشان، و از پیشِ خود، رحمت و گشایشی دلخواه به من ده، و راه بیرون شدن از این گرفتاری را پیش پایم نِه و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار.


ای پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بی‌طاقتم، و جانم از آن اندوه که نصیب من گردیده، آکنده است؛ و این در حالی است که تنها تو می‌توانی آن اندوه را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمده‌ام دور کنی. پس با من چنین کن، اگر چه شایسته‌ی آن نباشم،‌‌‌ای صاحب عرش بزرگ.

لینک دانلود فایل

کلید واژه‌ها: صحیفه سجادیه دعای هفتم کرونا را شکست می‌دهیم گزینش علوم پزشکی اراک

https://arakmu.ac.ir/gozinesh/fa/news/12777

از خدا بخواه همیشه بهت یاد بده
بازدید : 416
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 14:37

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

رحلت حضرت حجت الاسلام فیرحی و حضرت آیت الله اژه‌‌‌ای را به حضرت مهدی سلام الله علیه و مقام معظم رهبری و همه دوستدارنشان و خانواده معظمشان تسلیت عرض نموده و تعجیل در ظهور حضرت مهدی سلام الله علیه و بقای عمر بازماندگان را از خداوند بزرگ مسئلت داریم.

farhangyar.ir

دعای هفتم صحیفه سجادیه برای رفع بیماریها بخصوص بیماری کرونا
بازدید : 436
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 2:37

احادیث بخش اعتقادی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.:.

احادیث بخش عبادی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند

احادیث بخش اخلاقی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.:.

احادیث بخش سیاسی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند.:.

احادیث بخش اقتصادی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند

احادیث بخش اجتماعی با توجه به منابع ذکر شده در نرم افزار "جامع الاحادیث نور" بازبینی و به روز شده اند

Copyright � 2003-2015 - AVINY.COM - All Rights Reserved

توزیع نامناسب نهاده‌های دامی به معضل تبدیل شده است
بازدید : 330
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 2:37

بازدید : 391
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 2:37

بازدید : 417
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 22:37

بررسی نقش آیات قرآن و احادیث شیعه در شکل‌گیری کالبد مسکن سنتی
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
نویسندههانیه اخوت
استادیار پردیس فارابی دانشگاه تهران
چکیده
مسکن سنتی، همواره بر اساس عقاید مذهبی ساکنان آن خلق می‌شد و معمار سنتی تا حد امکان به اصول، قواعد و روش‌های احداث خانه در آیات و احادیث توجه می‌نمود؛ لذا اثری که خلق می‌کرد، بر مبنای آن الگوها شکل می‌گرفت و همواره روح دینی در مسکن سنتی جریان می‌یافت. بر این اساس، این مقاله در جهت پاسخ‌گویی به سؤال و تأیید فرضیه الگوهای هویت شیعی در مسکن سنتی چیست؟ شکل گرفته است:فرضیه: بر اساس آیات قرآن و روایات معصومان (به طور مستقیم و غیرمستقیم) الگوهای هویت شیعی درباره مسکن و محل زندگی، دریافت می‌شود و می‌توان آن‌ها را در طراحی مسکن معاصر به کار برد. روش تحقیق از نوع تاریخی و توصیفی- تحلیلی و روش جمع‌آوری اطلاعات از نوع کتابخانه‌ای با مطالعه اسناد سخت و نرم و نیز مطالعه میدانی است. نتایج پژوهش، نشان می‌دهد الگوهای هویت شیعی بر اساس آیات و احادیث در ابعاد کالبدی و مفهومی، دسته‌بندی می‌شوند که الگوهای هنر، اخلاق، طبیعت، نور، رنگ و شفافیت، در زیرمجموعه ابعاد مفهومی‌و الگوهای هندسه و تناسبات، سلسله‌مراتب، حریم، فضای تهی و انعطاف‌پذیری، در زیرمجموعه ابعاد کالبدی قرار می‌گیرند. در این زمینه، شایسته است با توجه به هویت ایرانی- اسلامی‌و رواج مذهب تشیع در کشورمان، به الگوهای شیعی در طراحی مسکن امروز توجه شود.
کلیدواژه‌هامعماری شیعیآیات قرآنروایات ائمهمسکن سنتیالگوی طراحیاصل مقاله
پس از ظهور دین اسلام در ایران و سپس رسمی‌شدن مذهب تشیع در دوران صفوی، هنر و معماری ایرانی دستخوش تغییراتی شد که این تغییرات ابتدا در مساجد و به تدریج در مسکن سنتی (که محل آرامش و سکون افراد بود) بروز کرد. در حقیقت معماری سنتی، با بهره‌گیری از هویت شیعی که به زمان و مکان خاصی محدود نبود، فضایی را خلق می‌کرد که بازتاب اندیشه‌های دینی خویش بود و به نیازهای درونی افرادی توجه می‌کرد که در آن‌جا زندگی می‌کردند. لذا مسکن سنتی از دو جنبه کالبدی و مفهومی‌قابل بررسی است؛ از بعد کالبدی، یک سرپناه است و نیازهای اولیه انسان معنوی را باید در سایه دین و مذهب برآورده سازد. از بعد مفهومی، هنگامی‌است که انسان نیازش فراتر از یک سرپناه می‌رود و به‌ عنوان مکانی مطرح می‌گردد که در راه رسیدن به فطرت پاک درونی به او کمک کند. به عبارت دیگر، دین رفتار انسان را بر اساس نیازهای فیزیکی و فطری او تحت ‌تأثیر قرار می‌دهد و بنابراین بر جسم و روح مسکن او هم تأثیرگذار است؛ لذا این مسکن در کالبد و مفهوم و محتوا، باید دارای ویژگی‌های هماهنگ با ویژگی‌های فطری انسان باشد تا بتواند او را به آرامش قلبی برساند. این ویژگی‌های فطری برای فرد شیعه، همان اصول و ابعاد مطرح در مذهب تشیع و بر اساس آیات قرآن و احادیث معصومان: است. در این مقاله، با بهره‌گیری از آیات قرآن و روایات ائمه: در زمینه محل زندگی و مسکن، الگوهای هویت شیعی متجلی در مسکن سنتی، از دو جنبه کالبدی و مفهومی‌بازشناسی می‌شود.
دریافت ابعاد هویت شیعی در مسکن سنتی
بررسی مستقیم و غیرمستقیم آیات قرآنی و روایات شیعی مطرح شده در زمینه خانه و مسکن و سپس تفسیر، استنباط و برداشت‌ها با درنظرگیری جنبه‌های فقهی و عرفانی آن‌ها، می‌تواند برای دریافت ابعاد هویت شیعی موجود در خانه‌های سنتی ایران راه‌گشا باشد. جداول ذیل بر این مبنا شکل گرفته‌اند و موردی که در بالای هر یک از جداول در پرانتز با عنوان «تبلور ... در مسکن سنتی» ذکر شده، الگویی برای بررسی هویت شیعی در مسکن می‌گردد.



جدول 1: دریافت ابعاد مفهومی‌هویت شیعی با استفاده از آیات قرآن و احادیث تشیع

ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور هنر در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
و پروردگار تو به زنبور عسل وحی کرد که از پاره‏ای کوه‌ها و از برخی درختان و از آنچه داربست [و چفته‏سازی] می‏کنند خانه‌هایی برای خود درست کن. (سوره نحل، آیه 68)
اگر با اندیشه و خرد در کار عالم، نیک و عمیق تأمل کنی، هر آینه آن را چون خانه‏ و سرایی می‏یابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است؛ آسمان، همانند سقف، بلند گردانیده شده؛ زمین بسان فرش، گسترانیده شده؛ ستارگان چون چراغ‌هایی چیده شده و گوهرها همانند ذخیره‏هایی در آن نهفته شده و همه چیز در جای شایسته خود چیده شده است. آدمی‌نیز چون کسی است که این خانه را به او داده‏اند و همه چیز آن را در اختیارش نهاده‏اند. همه نوع گیاه‏ و حیوان برای رفع نیاز و صرف در مصالح او در آن مهیاست. (شگفتی‌های آفرینش ترجمه توحید مفضل، ص46، از امام صادق7)
به کمال رساندن هنردینی به‌وسیله بهره‌گیری از تعالیم الهی برای خلق خانه‌ای دقیق با ظرافت هنری خاص که به مانند جهان آفرینش برای رفع نیازهای آدمی‌مهیا گردیده است.
خانه باید مانند یک اثر هنری با رعایت ضوابط خاص مانند موجودیتی متفاوت از فضای بیرون باشد و محل آرامش افراد گردد و به مانند نمونه کوچکی از خانه جهان ظاهر شود که خالق آن آفریدگار یکتاست.
برای خداوند اسامی‌نیکویی است. (سوره اعراف، آیه 180)
خوش‌بختی مرد داشتن سه چیز است: داشتن همسری خوب، داشتن مرکب خوب (وسیله حمل و نقل) و داشتن خانه خوب و فراخ. (بحارالانوار، ج23، ص51، از پیامبر اکرم9)
بهره‌گیری از زیبایی ذاتی در خلق هنر و ایجاد خانه‌ای روحانی و معنوی
خانه باید در اوج فضیلت، کمال و هنر یادآور اسماءالله باشد.


ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور اخلاق در مسکن سنتی)

آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
ای فرزندان آدم! جامه خود را در هر نمازی برگیرید و بخورید و بیاشامید و زیاده‏روی مکنید که او اسراف‌کاران را دوست ندارد. (سوره اعراف، آیه 31)
هرکس به اندازه‌ای که او را کفایت می‌کند، قناعت کند، به آسایش و نظم می‌رسد و در آسودگی و رفاه منزل می‌گیرد. (نهج البلاغه، حکمت 371، از حضرت علی7)
وابستگی به اصول اخلاقی مانند پرهیز از هر نوع خودنمایی و تظاهر و اسراف در خانه‌سازی
خانه باید بر اساس باورها و اصول اخلاقی پذیرفته‌شده، شکل‌گیرد که پرهیز از بیهودگی و رعایت اعتدال، از مهم‌ترین این اصول است.
هر ساختمانی که به اندازه نیاز نباشد، عامل ناگوار زیستن صاحبش در روز واپسین خواهد گشت. (بحارالانوار، ج76، ص150، روایت 10 از امام صادق7)
و بگو پروردگارا مرا در جایی پربرکت فرود آور [که] تو نیک‌ترین مهمان ‏نوازانی! (سوره مؤمنون، آیه 29)
هر خانه‏ای که میهمان بر آن وارد نشود، فرشتگان واردش نمی‌شوند. (جامع الأخبار، ص378، از پیامبر اکرم 9)
ارج نهادن به حضور مهمان در خانه به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین اصول اخلاقی اسلامی
در جهت رعایت احترام و مردم داری باید جایگاه مهمان مشخص و مجزا از سایر فضاهای خانه باشد و شرایط آسایش مهمان در خانه فراهم آورده شود.
میهمان، روزی خود را می‌آورد و گناهان اهل خانه را می‌برد. (بحارالأنوار، ج75، ص461، ح14، از پیامبر اکرم 9)
هر کس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، باید میهمانش را گرامی‌دارد. (کافی، ج6، ص285، ح1، از پیامبر اکرم9)


ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور اخلاق در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
و خداوند برای سکونت دائم شما منزل‌هایتان را و برای سکونت موقت در سفر از پوست چارپایان، خیمه‌ها و سایه‌بان‌ها را برای شما قرار داد تا وقت حرکت و سکون سبک وزن و قابل انتقال باشد و از پشم و کرک و موی گوسفند و شتر، اثاثیه منزل و متاع و اسباب زندگانی و لباس‌های فاخر برای شما آفرید تا در حیات دنیا از آن استفاده کنید. (نحل، آیه 80)
خانه‏ مؤمن‏ از نی است و غذایش تکه‏های نان خشک و موی سرش پریشان و پیچیده، و لباسش کهنه و دلش خاشع است و سلامت را با هیچ چیز عوض نمی‌کند. (مشکات الأنوار، ترجمه هوشمند و محمدی، ص67، از پیامبر اکرم9)
رعایت قناعت و بهره‌گیری از مصالح موجود و در دست‌رس برای ساخت خانه که از نظر اقتصادی نیز به صرفه باشد.
چنان‌چه خانه با مواد و مصالح بوم آورد و در محل ساخته شود، علاوه بر سهولت در حفظ و نگه‌داری آن، با شرایط اقلیم منطقه سازگاری بیش‌تری دارد و در هزینه‌ها نیز صرفه‌جویی می‌گردد.
هر چیزی را در کمال اتقان و استحکام ساخته است. (سوره نمل، آیه 88)
رفیع مانند سقف این خانه‏ است و زمین وسیع مانند بساطی است که برای ایشان گسترانده‏اند و ستاره‏ها[یی‏] که به حسن انتظام بر هم چیده‏اند مانند چراغ‌هاست که بر این تاق مقرنس آویخته‏اند و جواهر که در جبال و تلال مخزون است مانند ذخیره‏هاست که برای ایشان مهیا ساخته‏اند، و هر چیزی را برای مصلحتی قرار داده. و انسان به منزله کسی است که این خانه‏ را به او بخشیده‏اند و آنچه در آن هست به او واگذاشته‏اند، و انواع نباتات را برای او مقرر داشته‏اند، و انواع حیوانات را به جهت مصالح او آفریده‏اند. (توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی ص 55، از امام صادق7)
پیروی انسان از خدای خود در ساخت بنایی مستحکم و آفرینش هنر جاودانه
ایجاد استحکام و بهره‌گیری از نیارش برای ایجاد خانه‌ای محکم به پیروی از قوانین هنرمندانه طبیعت پیرامون
ای کسانی که ایمان آورده اید، به خانه‌ای غیر از خانه خودتان وارد نشوید، تا زمانی که اجازه گرفته باشید و به افراد منزل سلام کرده باشید، و اگر کسی در منزل نباشد، وارد نشوید تا زمانی که اجازه یابید. اگر از شما خواستند که بازگردید پس داخل نشوید، که این کار باعث اخلاص بیش‌تر می‌شود، و خدا آگاه است که شما چه می‌کنید. (سوره نور، آیه 27 و 28)
ای علی! سه چیز نجات‌بخش است: نگهداری از زبانت، گریه و زاری بر لغزش‏هایت و خانه‏ات را پناهگاه خود ساختن‏. (تحف العقول، ترجمه حسن‌زاده، ص 15، سفارش پیامبر9 به حضرت علی7)
ایجاد خانه به‌عنوان پناهگاه برای حفظ حریم خصوصی انسان‌ها

تبلور درون گرایی در خانه‌های سنتی که خانه را همچون پناهگاهی محکم در برابر عوامل بیرونی محافظت کرده، به حریم خصوصی آدمیان احترام می‌گزارد.

ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور طبیعت در مسکن سنتی)

آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
آیا ندیده‏ای که خدا از آسمان، آبی فرو فرستاد و زمین سرسبز گردید؟ آری خداست که دقیق و آگاه است. (سوره حج، آیه 63)
نگاه کردن به سبزه، موجب شادابی است. (نهج البلاغه، حکمت 400، از حضرت علی‏7)
توجه به طبیعت و سرسبزی در خانه که مراتب شادابی و آرامش افراد را فراهم می‌کند.
ارتباط آزاد و مستقل با طبیعت در فضای خصوصی خانه و برخورداری هر خانه از فضای سرباز و طبیعی حیاط
و به یاد آورید هنگامی‌را که شما را پس از [قوم] عاد جانشینان [آنان] گردانید و در زمین به شما جای [مناسب] داد در دشت‌های آن [برای ]خود] کاخ‌هایی اختیار می‌کردید و از کوه‌ها خانه‌هایی می‏تراشیدید. پس نعمت‌های خدا را به یاد آورید و در زمین سر به فساد برمدارید. (اعراف، آیه 74)
زندگی جز با سه چیز خوش نمی‌شود: هوای پاک، آب فراوان گوارا و زمین نرم و سست (آماده زراعت). (تحف العقول، ص320، از امام صادق7)
زندگی مناسب در جهت بهره‌گیری بهینه از نعمت‌های خداوند و مظاهر طبیعت حاصل می‌گردد.

احداث خانه در محلی خوش آب و هوا و در زمین مناسب که آسایش آدمی‌تأمین گردد.

ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور طبیعت در مسکن سنتی)

آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده [این است که] از زیر [درختان ] آن نهرها روان است؛ میوه و سایه‏اش پایدار است. این است فرجام کسانی که پرهیزگاری کرده‏اند و فرجام کافران آتش [دوزخ] است. (سوره رعد، آیه 35)
خداوند در بهشت جاویدان، برای شما صد هزار شهر از نور بنا می‌کند، و در جنّة المأوی یکصد هزار کاخ‏ از نقره‏، و در جنّةالنّعیم یک صدهزار خانه از عنبر اشهب، و در جنّةالفردوس یکصد هزار شهر که در هر شهر یک هزار حجره قرار داده به شما عنایت می‌فرماید، و در جنّةالخلد یکصد هزار منبر از مشک، و در درون هر منبری هزار اتاق از زعفران، و در هر اطاقی هزار تخت از درّ و یاقوت، و بر هر تختی همسری از حوران بهشتی به شما عطا می‌کند. (پاداش نیکی‌ها و کیفر گناهان، ترجمه ثواب الأعمال، ص199، از پیامبر اکرم9 در مورد فضیلت روز بیست و هشتم ماه رمضان)
درختان سایه‌انداز، آب جاری، غرفه‌های رنگارنگ که با سنگ‌های قیمتی تزیین شده، فضاهای مملو از نور از توصیفات بهشت است که معمار سنتی این تعابیر را در داخل خانه به کار می‌گیرد.
کاشت درخت و قراردادن حوض در حیاط مرکزی خانه که ایجاد سایه کرده، علاوه بر ملاحظات اقلیمی، یادآور باغ‌های بهشتی باشد و به صورت موجودیتی متفاوت ظاهر گردد.


ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور نور در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
خداوند نور آسمان و زمین است. مثل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی، و آن چراغ در شیشه‌ای است. آن شیشه گویی اختری درخشان است که از درخت خجسته زیتونی که نه شرقی است و نه غربی، افروخته می‌شود. نزدیک است که روغنش - هرچند بدان آتشی نرسیده باشد - روشنی بخشد. روشنی بر روی روشنی است. خدا هر که را بخواهد با نور خویش هدایت می‌کند، واین مثل‌ها را خدا برای مردم می‌زند و خدا به هر چیزی داناست. (سوره نور، آیه 35)
خداوند زیبایی و خودآرایی را دوست دارد و از فقر و تظاهر به فقر بیزار است. هرگاه خداوند به بنده‌‌‌ای نعمتی بدهد، دوست دارد اثر آن را در او ببیند. عرض شد: چگونه؟ فرمودند: لباس تمیز بپوشد، خود را خوش‌بو کند، خانه‌اش را گچ‌کاری کند، جلو در حیاط خود را جارو کند، حتی روشن کردن چراغ خانه قبل از غروب خورشید فقر را می‌برد و روزی را زیاد می‌کند. (امالی طوسی، ص275، ح526، از امام صادق7)
نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و نحوه استفاده از نور در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم، موقعیت قرارگیری، زیبایی، تنوع، سازمان فضایی و ابعاد روحانی خانه مطرح می‌شود.
استفاده از حضور کالبدی و معنوی نور در خانه که به صورت تعدیل یافته و توسط کنترل کننده‌های نور شامل رواق، سایه‌بان، پرده، پنجره‌های مشبک، روزن، ارسی و هورنو بهره‌گیری شود.
او همان کسی است که بر بنده خود آیات روشنی فرو می‏فرستد تا شما را از تاریکی‌ها به سوی نور بیرون کشاند و در حقیقت‏خدا [نسبت] به شما بسیار رئوف و مهربان است. (سوره حدید، آیه 9)
به خانه‌هایتان با خواندن نماز، و قرائت قران، نورانیت ببخشید.. (کنزالعمال، ج 15، ص392، حدیث 41518)
توجه به نورانیت معنوی در خانه و خروج از تاریکی و جهل.
بازی‌های نور در خانه که ازلابه‌لای پنجره‌ها، روزن‌ها و مشبک‌ها به داخل اتاق تاریک راه می‌یابد، استعاره از نورانیت معنوی برای هدایت انسان و رهایی از تاریکی‌هاست.


ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور رنگ در مسکن سنتی)

آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
آیا ندیده‏ای که خدا از آسمان آبی فرود آورد و به [وسیله] آن میوه‏هایی که رنگ‌های آن‌ها گوناگون است بیرون آوردیم و از برخی کوه‌ها راه‌ها [و رگه‏ها]ی سپید و گلگون به رنگ‌های مختلف و سیاه پر رنگ [آفریدیم] (سوره فاطر، آیه 27)
خدای تعالی عرش را از چهار نور آفریده؛ نور سرخی که هر رنگ سرخ از آن سرخ شده است؛ نور سبز که هر رنگ سبزی از آن سبز شده است؛ نور زرد که هر رنگ زردی از آن زرد شده و نور سفیدی که هر رنگ سفید از آن سفید شده است. (وسایل‌الشیعه، شیخ حر عاملی، ج14، ص 37، از پیامبر اکرم9)
رنگ‌های سفید، زرد، سبز، قرمز و سیاه در قرآن نام برده شده‌اند. خداوند همه چیز را از خاک آفرید و همه آن‌ها را به رنگ‌های زیبا آفرید تا موجب شادی و آرامش انسان‌ها فراهم گردد.
معمار مسلمان به رنگ با دیدی عرفانی می‌نگرد که او را فراسوی زمان می‌برد. او در به‌کارگیری رنگ‌ها کمال دقت را داشته، سایه روشن‌های زیبایی که ایجاد می‌کند، بر هم‌جواری‌ها تأکید می‌نماید و گاه نیز بر تضاد و ناهماهنگی می‌افزاید که همه این‌ها را از طبیعت فراگرفته است.
مگر ندیده‏ای که خدا از آسمان آبی فرود آورد پس آن را به چشمه‏هایی که در [طبقات زیرین] زمین است راه داد. آن‌گاه به‌وسیله آن کشت‌زاری را که رنگ‌های آن گوناگون است، بیرون می‌آورد سپس خشک می‌گردد آن‌گاه آن را زرد می‏بینی، سپس خاشاکش می‌گرداند. قطعاً در این [دگرگونی‌ها] برای صاحبان خرد عبرتی است. (سوره زمر، آیه 21)
خدا در جنةالماوی به‌شما هزار هزار شهر دهد که در هر شهری هفتاد هزار خانه‏ و در هر خانه هفتاد هزار خوان و بر هر خوان هفتاد هزار کاسه که در آن شصت هزار رنگ‏ خوراک مختلف است. (الأمالی (للصدوق)، ترجمه کمره‏ای ص49، مجلس دوازدهم از پیامبر اکرم9 در مورد فضیلت روزپنجم ماه رمضان)
در دیدگاه اسلامی‌رنگ از دیدگاهی مابعدالطبیعه در نظر گرفته می‌شود. عالم رنگ عاری از تضاد نیست که در واقع به نوعی تیلوری از تضاد است که بیان کننده نظامی‌از نظم حسی است که چیدمان سلسله‌مراتبی را پذیرا ست.
در خانه‌های سنتی در نگاه اول تصویری ساخته شده از تک رنگ‌ها به دیده می‌آید اما با نزدیک و داخل شدن در آن، نقش نوری که رنگ را به رقص درآورده ظاهر می‌گردد و دیگر خبری از دنیای تک رنگ
نیست بلکه آدمی‌در دنیای مواج از رنگ‌های گوناگون قرار می‌گیرد که این بر اساس نگاهی که ایرانیان به رنگ قائل‌اند طرح ریزی گردیده که بی‌رنگی را نماد وحدانیت و تک رنگی را نماد صمیمیت و گلستان رنگ‌ها را نشانی از عظمت الهی می‌دانند.

ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور شفافیت در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
لیکن کسانی که از پروردگارشان پروا داشتند، برای ایشان غرفه‌هایی است که بالای آن‌ها غرفه‌هایی [دیگر] بنا شده است نهرها از زیر آن روان است. وعده خداست‏ خدا خلاف وعده نمی‌کند. (سوره زمر، آیه 20)
خانه را شرافتی است. شرافت خانه، به وسعت حیاط (قسمت جلو خانه) و هم‌نشینان خوب است. و خانه را برکتی است؛ برکت خانه، جایگاه خوب آن، وسعت محوطه آن و همسایگان خوب آن است. (مکارم الاخلاق، ج1، ص237، از حضرت علی7)
طبق آیات قرآن در غرفه‌های بهشتی گستردگی دید به صورت غرفه‌هایی در بالای یک‌دیگر است که از زیر آن‌ها آب جاری روان است. در احادیث نیز به اهمیت وسعت حیاط و فضای خالی در خانه اشاره شده است.
بهره‌گیری هنرمندانه از نور، گستردگی دید، تقویت حیاط مرکزی و کاهش از جرم و توده ساختمان، از مواردی است که تماماً در خانه‌های سنتی نمود می‌یابد.


ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (هندسه و تناسبات در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
[به موسی و برادرش وحی کردیم که] خانه‌های خود را قبله (محل عبادت) قرار بدهید و نماز برپا دارید و بر مؤمنان مژده باد. (سوره یونس، آیه 87)
جهان هستی با اندازه‏گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب‏ و هماهنگی آفریده شده. آفریننده آن یکی و او همان شکل ده، نظم‌آفرین و هماهنگ‏کننده اجزای آن است. به‌راستی که او در قدسش جلیل و در کارش بلندمرتبه و وجهش کریم است. خدایی جز او نیست و از آنچه منکران می‏پندارند، منزه و از آنچه ملحدان به او نسبت می‏دهند، برتر و جلیل‌تر است. (شگفتی‌های آفرینش، ترجمه توحید مفضل، ص46، از امام صادق7)
اساس صلاح و حکمت همان صفت تقدیر و تناسب‏ با فعل خارجی است مانند مهندس که نظر اساسی بر درستی تقدیر و اندازه‏گیری خواهد داشت و در مرحله تقدیر حسن تدبیر و اتقان نظام پایه‏گذاری می‌شود.
همان‌طور که در قرآن اشاره شده، نحوه جهت‌گیری خانه باید به سمت قبله باشد؛ هم‌چنین رعایت هندسه و تناسبات نیکو به تبعیت از نظام هماهنگ آفرینش امری ضروری است.

جدول 2: دریافت ابعاد کالبدی هویت شیعی با استفاده از آیات قرآن و احادیث تشیع
ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور هندسه و تناسبات در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط

خدا برای هر چیزی اندازه‌ای معین قرار داده است. (سوره طلاق، آیه 3)
آیا نمی‏بینی که از نیکویی تقدیر خانه‏ که آدمی‌بنا می‌کند آن است که بیت‌الخلاء در پنهان‏ترین جاهای خانه‏ باشد. (توحید مفضل، ترجمه علامه مجلسی، ص83، از امام صادق7)
تقدیر به معنای اندازه گیری و تعیین تمامی‌مخلوقات در ظرف و وجه خاص است؛ زیرا هندسه در اسلام، به دلیل پیوند نزدیکی که با مفهوم «قدر» در قرآن دارد، خود نوعی بازآفرینی تقدیر و تعین الهی در معماری است.
بازآفرینی تقدیر و هندسه الهی موجود در جهان آفرینش در خانه‌هاس سنتی و بهره‌گیری از ابعاد و اندازه
دقیق پیمون در کالبد و هم‌چنین استفاده از نقوش اسلیمی‌و انتزاعی در تزیینات.
و شکافتیم زمین را به چشمه‌هایی، پس آب آسمان و زمین به هم رسیدند به نحوی که تقدیر شده بود بدون زیادت و نقصان. (سوره قمر، آیه 49)
آیا می‌دانی که قدر چیست؟ یونس پاسخ داد: نه، حضرت می‌فرمایند: قدر همان هندسه و مرزبندی است، مانند مقدار بقا و زمان فنا. (ابن قتیبه دینوری، عیون الاخبار، ص154، از امام رضا7 خطاب به یونس بن عبدالرحمان)
و زمین را شکافتیم و چشمه‌های زیادی بیرون فرستادیم؛ و این دو آب به اندازه مقدر با هم درآمیختند (و دریای وحشتناکی شد) (سوره قمر، آیه 12)
سقفش را برافراشت و آن را [به اندازه معین] درست کرد. (سوره نازعات، آیه 28)
ابان‌بن‌عثمان نقل می‌کند که کسی نزد امام صادق7 از بازی جنیان با خانواده و عیالش شکایت کرد. حضرت فرمود: سقف خانه‏ چقدر ارتفاع‏ دارد؟ گفت: ده ذراع، فرمود: آن را هشت ذراع کن همان گونه که دور می‏زنی، و آیت‌الکرسی را بر آن بنویس، زیرا هر خانه‏ای که سقف آن بیش از هشت ذراع باشد، محل حضور جن می‌شود و در آنجا ساکن می‌شوند. (الخصال، ترجمه جعفری، ج2، ص117، از امام صادق7)
رعایت هندسه معقول در فضاهای خانه متناسب با مقیاس انسانی که مهم‌ترین آن در رعایت ارتفاع مناسب در خانه است.
تناسبات ارتفاع اتاق‌های خانه بیش‌تر از 8 ذراع (هر ذراع 45 سانتی متر) یعنی بیش‌تر از 360 سانتی متر نباشد.



ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور سلسله ‌مراتب در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
و برای هر یک [از این دو گروه] از آنچه انجام داده‏اند [در جزا] مراتبی خواهد بود و پروردگارت از آنچه می‏کنند غافل نیست. (سوره انعام، آیه 132)
رسیدن به کمال‏ اسلام، سلسله‌مراتبی دارد و به این شرح است: اول ایمان، بعد از آن تقوا، بعد از آن یقین است، و یقین بسیار کمیاب است. (لوامع صاحبقرانی مشهور به شرح فقیه، ج‏1، ص145، از امام محمد باقر7)
"اصل سلسله‌مراتب،"یکی از اصول بنیادین حاکم بر جهان هستی است که در جریان سلوک و انتقال انسان از ساحتی به ساحت دیگر دخیل و مؤثر است.
وجود سلسله‌مراتب در مسکن، سبب می‌گردد تا در نوع عملکردها و وقوع فعالیت و هم‌چنین در دید و حرکت افراد تنوع حاصل شود و عرصه‌های ورودی، اندرونی، بیرونی و خدماتی از هم تفکیک گردند. گذر از در و سپس ورود به هشتی (فضایی نیمه‌عمومی‌و ایستا)، سپس عبور از دالان و ورود به حیاط و گذر از ایوان نیمه خصوصی و ورود به اتاق خصوصی و بسته همه نشان‌دهنده وجود نوعی سلسله‌مراتب حرکتی در مسکن برای رسیدن به آرامش و سکون است.
و از جانب خداوند صاحب درجات و مراتب است. (سوره معارج، آیه 3)
دین خدا را بشناسید و عمیق‏نگری کنید که دین‏شناسی، کلید بینش و کمال عبادت است و راه گذر از سلسله‌مراتب و رسیدن به جایگاه‏های بلند و مراتب‏ ستبر و باعظمت در دین و دنیاست و برتری دین‏شناس بر عبادت‌پیشه، همانند برتری خورشید بر ستارگان است و هر کس دینش را نشناسد، خدا از هیچ کردار او خرسند نباشد. (تحف العقول، ترجمه حسن‌زاده، ص749، از امام کاظم7)
در نظرگیری مراتب برای فضاسازی خانه‌های سنتی که این حرکت به گونه‌ای صورت می‌گیرد که یادآور سلسله‌مراتب عرفانی برای نیل به مقصود الهی باشد و آرامش روحی و جسمی‌افراد را تأمین گرداند.
ای پیامبر! به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوشش‌های خود را بر خود فروتر گیرند؛ این برای آن‌که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیک‌تر است و خدا آمرزنده مهربان است. ( احزاب، 59)
از امام صادق7 پرسیدم: در پشت‏بامی‌که دیوار ندارد می‌توان خوابید؟ فرمودند: جدم رسول خدا9 از خوابیدن در پشت‏بام بی‏دیوار نهی فرمود. گفتم: اگر از سه جانب دیوار و حفاظ داشته باشد کافی است؟ فرمودند: نه، باید از چهار طرف به صورت حصار باشد. گفتم: ارتفاع دیوار تا چه حد کافی است؟ فرمودند: کم‌ترین حد ارتفاع سه وجب (80 سانت) خواهد بود. (گزیده کافی، ج‏6، ص43، از امام صادق7)
داشتن حریم، ایجاد مرز می‌کند و به معنای جدایی نیست، بلکه در تمام شئون زندگی و روابط اجتماعی و به تبع آن در معماری تأثیرگذار است و در عین آن‌که حجابی ایجاد می‌کند، مانع از تجاوز دیگران می‌شود.

طراحی عناصر خانه به صورتی که امکان دید از سمت بیرون به درون خانه میسر نباشد. که این مسأله با ایجاد حریم در پنجره‌ها، پشت بام و... میسر می‌گردد.

ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور حریم در مسکن سنتی)

آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
و در خانه‌هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم، زینت‌های خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده‏اش را فرمان برید! خدا فقط می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. (سوره احزاب، آیه 33)
پروردگارا، تشریف عطای خویش بر من بپوشان و در منازلی که برای دوستانت مهیا ساخته‏ای مکان ده. برای من مکانی مطمئن و امن برگزین که در آن آرام گیرم و جایی که در آن مسکن‏ گزینم و دلم شاد شود! (صحیفه سجادیه، ترجمه آیتی، ص334، از مناجات امام سجاد7)
رعایت حریم در خانه، حافظ خلوت افراد است و امکان سیر در حالات درون به دست می‌آید و تعادل میان برون و درون ایجاد می‌گردد و شادی و آرامش ساکنان فراهم می‌شود.
رسیدن به خلوت مناسب و ایجاد محیطی امن در خانه برای زنان که از طریق درون‌گرایی و پوشاندن خانه در مقابل افراد و عوامل بیگانه بیرونی ایجاد می‌شود.
نیکو نیست که از پشت خانه‌ها بدانها وارد شوید، بلکه نیکوکار کسی است که پرهیزکاری کند و از درهای خانه به آن درآید. (سوره بقره، آیه 189)
از امام صادق7 پرسیدم: هنگام خوابیدن، بستن درب خانه و سرپوش نهادن بر ظرف غذا و خاموش کردن مشعل لازم است؟ فرمودند: درب خانه را قفل کن که شیطان قفل را نمی‏گشاید؛ چراغ نفتی و مشعل روغنی را خاموش کن تا فاسقک (موش خانگی)، خانه را به آتش نکشاند؛ و ظرف غذا را سرپوش بنه که شیطان نتواند به غذا دستبرد بزند. (گزیده کافی، ج‏6، ص45، از امام صادق7)
خانه‌ها باید در حریم امن و دور از هرگونه مزاحمت و همجواری و با ورودی مشخص طراحی گردد.

پرهیز از تعدی متقابل خانه به اماکن عمومی، پرهیز از ابداع اشکال تشویش برانگیز، پرهیز از اشراف متقابل خانه‌ها، و پرهیز از هر نوع مزاحمت هم‌جواری بین خانه‌ها توصیه می‌گردد.
و خدا را بپرستید و چیزی را با او شریک مگردانید و به پدر و مادر احسان کنید و درباره خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه خویش و همسایه بیگانه و همنشین و در راه‏مانده و بردگان خود [نیکی کنید] که خدا کسی را که متکبر و فخرفروش است دوست نمی‌دارد. (سوره نساء، آیه 36)
حریم‏ مسجد چهل ذراع است و حریم همسایگی چهل خانه‏ از چهار طرف یک خانه. (الخصال، ترجمه فهری، ج‏2، ص647، از حضرت علی7)
ارج نهادن به همسایگان در جوار خانه و رعایت حقوق همسایگی که اهمیت بالایی دارد، به طوری که در قرآن، «همسایه»، هم ردیف با پدر و مادر و خویشاوندان ذکر شده است.
حریم همسایگی چهل خانه از هر طرف منزل فرد مشخص گردیده و به رعایت حق و حقوق آن در مبانی اسلامی‌تأکید زیادی شده است.



ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور فضای تهی در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
برای آن‌ها [در بهشت]‏خانه امن و امان نزدپروردگارشان خواهد بود؛ و او، ولی و یاور آن‌هاست، به سبب اعمال [نیکی‏] که انجام می‌دادند. (سوره انعام، آیه 127)
بدبختی در سه چیز است: در زن، در مرکب، و در خانه‏. اما نحس بودن زن، در ناسازگاری و فراهم ساختن‏ ناخوشنودی شوهرش است، و در مرکب رام نبودن و سرکشی است که نگذارد بر آن سوار شوند، و شومی‌خانه در کوچک بودن صحن حیاط و داشتن همسایگان بد و عیوب زیاد است. (معانی‌الأخبار، ترجمه محمدی ج‏1؛ ص345، از امام صادق7)
توجه به مسکن جاودانه نیکوکاران در بهشت که فضایی باز و وسیع دارد و مملو از باغ‌های سرسبز است و هم‌چنین نکوهش ائمه اطهار به داشتن خانه‌ای تنگ و بدون حیاط.
باید بین توده و فضای باز خانه تعادل مناسبی برقرار باشد و داشتن خانه‌ای تنگ و بدون حیاط به هیچ عنوان توصیه نمی‌گردد.
و گفتیم‏:‌‌‌ای آدم‏! تو با همسرت در بهشت سکونت کن‏؛ و از [نعمت‌های‏] آن‏، از هر جا می‏خواهید، گوارا بخورید؛ [اما] نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستم‌گران خواهید شد. (سوره بقره، آیه 35)
هیچ مؤمنی در بهشت‏ نیست مگر آنکه بستان‌های فراوانی دارد که درختان افراشته و نیفراشته فراوان دارند، و جوی‏ها از می‌‌و آب و شیر و عسل در آن‌هاست. مؤمن با برادرانش خلوت می‌کند و از یک‌دیگر دیدار می‏کنند و در بستان‏های خود در سایه‏ای بلند همانند سپیدی سپیده‌دم تا برآمدن خورشید با یک‌دیگر به سر می‏برند. (بهشت کافی، ترجمه روضه کافی، ص 135، حدیث بهشت و ناقه و حور از پیامبر اکرم7)
اشاره به مسکن اولیه بشر در بهشت که شامل کوشک‌هایی در باغ‌های سرسبز است و مایه طراوت و شادابی می‌شود.
ایجاد خانه در فضایی باز به‌عنوان نمادی از مسکن اولیه انسان در بهشت و بازسازی توصیفات بهشتی در خانه که موجبات آرامش افراد را فراهم می‌سازد.


ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی (تبلور انعطاف‌پذیری در مسکن سنتی)
آیه قرآنی
احادیث مربوطه
تفسیر
استنباط
آیا شما برای سرگرم کردن خود نشانه‌ای روی مکانی بسیار مرتفع می‌سازید؟ و آیا شما با امید به زندگی در این‌جا (برای همیشه) برای خود ساختمان‌های خوب بنا می‌کنید؟ (سوره شعرا، آیه 128 و 129)
رسول خدا9 با ما عهد کرد و فرمود: باید زاد شما به اندازه زاد سواری باشد، می‏ترسم که از آن حد تجاوز کرده باشم و در کنار من این همه اثاثیه موجود است. به اثاثیه خانه‏اش اشاره کرد. و اثاثیه‏ خانه‏ وی عبارت از یک مسند (و یا جامه) و شمشیر و کاسه چوبی بود. (آداب راز ونیاز به درگاه بی نیاز ترجمه عدة الداعی، ج‏1، ص103، از سخنان سلمان فارسی به هنگام مرگ)
خروج از حدّ اعتدال و خارج‌شدن انسان از قوانین و سنن الهی، باعث فساد خواهد شد. بنابراین پرهیز از هر نوع خودنمایی و تظاهر و اسراف در خانه‌سازی و رعایت حد اعتدال و نیاز ضروری می‌نماید.
کالبد و اجزای خانه فرد مسلمان باید مطابق اصل سادگی و قناعت باشد؛ خانه نباید با فضاها و وسایل غیرلازم انباشته شود و ویژگی‌های فضاهای آن باید مناسب با تعداد افراد خانواده باشد.
آن‌گاه [قارون] را با خانه‏اش در زمین فروبردیم و گروهی نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یاری کنند و [خود نیز] نتوانست از خود دفاع کند. (قصص، 81)
و آنچه را که از آیات خدا و [سخنان] حکمت[آمیز] در خانه‌های شما خوانده می‌شود، یاد کنید، در حقیقت‏خدا همواره دقیق و آگاه است. (سوره احزاب، آیه 34)
خانه‏ مؤمن بهترین عبادتگاه مخصوصی است برای او. دیده‏اش در آن از نگاه بدان محفوظ است و هم زبان و جان و فرج او، راستی هر که نعمت خدا را به دل بفهمد، از طرف خداوند عز و جل مستحق فزونی نعمت گردد پیش از آن‌که زبان به‌شکر گشاید و هر کس معتقد باشد که بر دیگری برتری دارد، هم او از متکبران است. (تحفةالأولیاء، ج‏4، ص365، از امام صادق7)
اشاره به خانه مؤمن به‌عنوان محل عبادت که باید به گونه‌ای باشد که امکان سکونت و عبادت را فراهم آورد.
ترکیب کردن عملکردها و چند منظوره بودن فضاها در خانه توصیه می‌گردد که علاوه بر صرفه‌جویی در فضا، امکان انجام‌دادن فعالیت‌های مختلف را ایجاد می‌کند.

پس از بررسی آیات قرآن و احادیث مربوط به مسکن و موارد مربوط به آن (چنان‌که در جداول یادشده بیان گردید)، الگوی هویت شیعی در یازده مورد دریافت می‌گردد که به منظور دسته‌بندی مطالب، شش مورد آن در بعد مفهومی‌و پنج مورد آن در بعد کالبدی قرار می‌گیرند. بعد مفهومی، شامل تبلور هنر، اخلاق، طبیعت، نور، رنگ و شفافیت و بعد کالبدی، شامل تبلور هندسه و تناسبات، سلسله‌مراتب، حریم، فضای تهی و انعطاف‌پذیری است. (نمودار 1)

ابعاد هویت شیعی در مسکن سنتی

ابعاد کالبدی

ابعاد مفهومی
تبلور اخلاق و ارزش‌های اخلاقی
تبلور
هنر
تبلور
نور
تبلور
طبیعت
تبلور
شفافیت
تبلور
سلسله ‌مراتب
تبلور هندسه
و تناسبات
تبلور
فضای تهی
تبلور
حریم
تبلور
انعطاف‌پذیری
تبلور
رنگ


















نمودار 1: ابعاد هویت شیعی در مسکن سنتی
ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در مسکن سنتی
همان‌طور که از آیات و روایات ائمه: دریافت گردید، ابعاد مفهومی‌هویت شیعی در شش دسته شامل تبلور هنر، اخلاق، طبیعت، نور، رنگ و شفافیت، تقسیم می‌شوند که در ادامه، هریک از آن‌ها به تفضیل بررسی می‌گردد.1. تبلور هنر در مسکن سنتی
هنگامی‌که آدمی‌وارد مسکن سنتی می‌گردد، با موجودیتی متفاوت از بیرون روبه‌رو می‌شود؛ به آن معنا که انسان با گذر از خارج و ورود به داخل، سیری از کثرت به وحدت انجام می‌دهد. هرفضای داخلی، خلوتگاه و محل توجه به باطن و هرفضای خارجی، جلوه‌گاه و مکان توجه به ظاهر است. در این‌جاست که سیر و سلوکی از ظاهر به باطن انجام می‌شود و مسکن سنتی، رنگ معنویت به خود می‌گیرد. در این‌جا سمبل‌ها و نمادها، بهانه‌ای‌ است تا سایه‌ای از حقیقت، متعالی گردند. هر سمبلی، حقیقتی ماورایی در درون دارد. در مقام دیداری است که از مرتبه خویش نزول می‌کند تا بیان معانی را متعالی سازد. معمار سنتی در هنرآفرینی خود، در پی شناخت خداست. به عبارت دیگر، هنر عبارت است از کوشش انسان برای برخوردار شدن از آنچه باید باشد، اما نیست. بنابراین انسان که خودش را تنها می‌یابد، به‌وسیله هنر می‌خواهد بر این زمین و آسمان و یا اشیایی که با او متجانس نیستند، رنگ آشنایی و تفاهم بزند تا آن را درک کند. بنابراین یک کار هنر این است که بعد از این‌که انسان با آگاهی انسانی، بیش‌تر از طبیعت گریخت و طبیعت را با خودش بیگانه دید و خودش را در طبیعت غریب یافت، به کمکش می‌آید تا احساس غربت در او تخفیف یابد (شریعتی، 1361، ص196). در این صورت معمار سنتی، خود راعدم و آیینه حق‌تعالی می‌بیند؛ او حتی از مجردترین عناصر مادی که می‌توانند عالی‌ترین مضامین روحی و معنوی را به بیننده القا نمایند، در تزیین فضای داخلی خانه استفادهمی‌کند. بنابراین با استفاده از خطوط و اشکال و نقوش هندسی انتزاعی در سطوح و احجام بنا، بدون اشغال فضا از سنگینی عناصر معماری می‌کاهد و فضایی سیال و سبک و نامتناهی می‌آفریند که به حقایق ملکوتی دلالت دارد. در همه خانه‌های سنتی، یک نمای اصلی وجود دارد. این نما علاوه بر متقارن بودن، در مرکز خود نیز دارای وضعیتی متفاوت است که جنبه هنری آن را تشدید می‌کند. وسط نمای خانه با ارتفاع زیاد، تغییر در حجم و شکل، مجوف بودن یا بیرون‌زدگی و فرورفتگی خود را به نمایش می‌گذارد. بعد از نمای اصلی، پراهمیت‌ترین نما معمولاً نمای روبه‌روی نمای اصلی است. ولی نماهای دیگر خانهاصولاً دارای ارتفاعی کم‌تر نسبت به نمای اصلی، عناصری یکنواخت، تزیینات ساده‌ترو مرکزیت ضعیف‌تر هستند. تمامی‌این راه‌کارهای طراحی در مسکن سنتی، آن رابه تجلی‌گاهی برای ظهور هرچه آن را به عروج می‌رساند، تبدیل می‌سازد و هریک از اجزا، مظاهری از آیه‌های حق‌تعالی می‌شوند و نمایش‌گر توحید و مراتب قرب به حق می‌گردند.
2. تبلور اخلاق در مسکن سنتی
توجه به مسائل اخلاقی در مسکن سنتی، از نکات قابل توجه بوده که در مسائلی همچون نوآوری، رفتارهای انسانی، مسئولیت اجتماعی معماری، توجه به زمینه طراحی، توجه به بوم، فن‌آوری و خلاقیت هنری، اقتصاد، قدرت و خودمختاری معمار، نمایان شده تا از حیطه مشخص‌شده اخلاقیات در جامعه خارج نگردد. در زمینه نوآوری، تمامی‌تلاش بر این بود تا هویت شیعی و ارزش‌های فطری آدمی، در مسکن تداوم یابد. در حقیقت معماری ایران، از دیرباز دارای چند اصل اخلاقی مطابق با اصول اسلام و تشیع بود که به خوبی در خانه‌های سنتی نمایان گردید. این اصول از دیدگاه استاد پیرنیا، شامل مردم‌واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درون‌گرایی بودند. مردم‌واری، رعایت تناسبات میان اندام‌های خانه با اندام‌های انسان و توجه به نیازهای او در خانه‌سازی است. در ساخت خانه‌های سنتی ایران، تلاش شده تا از اسراف پرهیز شود. قرآن کریم می‌فرماید: «مومنان، آنان‌که از بیهودگی روی‌گردانند» (سوره مؤمنون، آیه 3). هم‌چنین قرآن کریم، اسراف‌کنندگان را برادران شیطان می‌خواند: «حق خویشاوندان، بیچارگان و درراه‌ماندگان را بپرداز و زیاده‌روی مکن که زیاده‌روی‌کنندگان برادران شیطانند و شیطان به پروردگارش کفر ورزید» (سوره اسرا، آیه 26 و 27). نیارش و پیمون برای استحکام، شناخت کمیت و کیفیت نیروی مصالح ساختمانی، شیوه‌های بهینه ساخت و محافظت از جان ساکنان خانه به کار می‌رفت. در مورد خودبسندگی، معماران ایرانی تلاش می‌کردند از مصالح بوم‌آورد استفاده کنند. این کار، باعث می‌شده تا از هزینه‌های رفت و آمد کاسته گردد و خانه با طبیعت پیرامون خود هماهنگ‌تر و سازوارتر باشد. اصولاً در سامان‌دهی اندام‌های گوناگون ساختمان و به ویژه خانه‌های سنتی، باورهای مردم بسیار کارساز بوده است. ارزش نهادن به زندگی شخصی و حرمت آن و نیز عزت نفس ایرانیان، یکی از باورهای مردم ایران بوده که این امر به گونه‌ای خانه‌های سنتی ایران را درون‌گرا ساخته است (نازی دیزجی، 1389، ص111)؛ هرچند ضرورت‌های اقلیمی‌نیز در درون‌گرایی مسکن سنتی بی‌تأثیر نبوده است. (جدول 3)
از طرفی در مسکن سنتی معمار و صاحب‌خانه، هر دو در یک حیطه هویتی، اخلاقی و ارزشی قرار داشتند و اگر فردی شخصاً هم خانه خود را نمی‌ساخت، قطعاً وی و معمار ساختمان که معمار بومی‌همان منطقه بود، از ارزش‌ها، باورها و فرهنگ مشترکی پیروی می‌کردند. کمبود امکانات تکنولوژیک در برابر مسائل اقلیمی‌و سازه‌ای، استفاده از مصالح بومی، هماهنگی و شباهت باورهای دینی مذهب شیعه در میان مردم، از عواملی بود که سبب به وجود آمدن نوع خاصی از الگوی مسکن در هر منطقه می‌شد. اگرچه معمار ساختمان را بنا می‌کرد، معماری بر اساس اصول و هویت مشترک میان عموم جامعه و نه سلایق و عقاید شخصی وی صورت می‌گرفت و معمار سنتی، این اصول را با اتکا به هنر و تبحر شخصی خویش در مسکن جاری می‌ساخت. در این شرایط، دخالت فرد در انواع مسکن به صورت ضمنی تأثیر داشت؛ زیرا الگوهای تثبیت‌شده مسکن سنتی در طول سال‌ها، بر اساس هویت و باورهای دینی و زندگی خود مردم به وجود آمده و تغییرات نوع زندگی و نگرش آن‌ها در گذر زمان بسیار ناچیز بوده است.
جدول 3: تبلور ارزش‌های اخلاقی در کالبد مسکن سنتی
ارزش اخلاقی
اصول به کار رفته
نحوه تجلی در مسکن سنتی
توجه به ارزش‌های انسانی، انسان‌دوستی، تواضع، فروتنی، احترام، مهمان‌نوازی، رفع نیازهای انسانی
مردم‌واری
پهنای اتاق خواب به اندازه یک بستر است.
ساخت خوابگاه در خانه سنتی تا اندازه‌ای خرد است، در عوض تالار و سفره خانه از شکوه و پهناوری برخوردارند. (ارج نهادن به مهمان)
افراز تاقچه و رف به اندازه‌ای است که نشسته و ایستاده، به آسانی در دست‌رس باشد.
افراز درگاه به اندازه بلندی افراد (مرد بلندقد) است.
پرهیز از اسراف و بیهودگی
پرهیز از بیهودگی
هیچ چیز در خانه سنتی بیهوده نیست.
تزیینات در خانه صرفاً جنبه تزیینی ندارد و جنبه کاربردی دارد.
ارسی و روزن با چوب یا گچ و شیشه‌های خرد و رنگین، گره‌سازی می‌شود تا در پیش آفتاب تند وسوزان چشم را نیازارد.
خودکفایی، پرهیز از اسراف، بهره‌گیری از مظاهر طبیعت
خودبسندگی
بهره‌گیری از مصالح بوم‌آورد در ساخت خانه مانند خشت، چینه، و آجر
توجه به حریم خصوصی انسان‌ها
درون‌گرایی
بهره‌گیری از حیاط مرکزی در قلب خانه سنتی
نبود پنجره در جداره بیرونی خانه
استفاده دو کوبه متفاوت: چکش و حلقه برای شناخت مذکر یا مؤنث بودن شخصی که پشت درخانه است.
استفاده از هشتی و دالان و ارتباطات فضایی پیچیده برای مسدود کردن دید داخل خانه
شیوه‌های بهینه ساخت برای حفظ جان انسان‌ها
نیارش
بهره‌گیری از «پیمون» که خرد و یکسان است که باید در هر جا درخور نیازی که بدان بوده است گنجانده شود.
بهره‌گیری از جفت و پدجفت در طراحی خانه‌ها3. تبلور طبیعت در مسکن سنتی
تفکر درباره طبیعت، اجزا و عناصر آن، قوانین و نظام متقن حاکم بر جهان هستی و هم‌چنین هماهنگی و تعادل موجود در کائنات، به‌عنوان تجلی علم و قدرت الهی، از مقولات مهمی‌است که همواره در معماری سنتی ایران به آن پرداخته شده و به بهترین صورت در مسکن سنتی ایران به منصه ظهور رسیده است. علاوه بر این، قرآن کتاب آسمانی، تمام عالم طبیعت را آکنده از آیه‌ها و نشانه‌هایی برای شناخت ماورای طبیعت می‌داند. در آیه 2 سوره انعام، خلقت انسان به خاک نسبت داده شده: «هو الذی خلقکم من طین» و در آیه 29 سوره حجر به روح خداوند منسوب شده: «فاذا سویته و نفحت فیه من روحی». بنابراین، تمامی‌مراتب وجود شامل عوالم مادی، گیاهی، حیوانی، عقلانی و روحانی، در خلقت انسان وجود دارند. رابطه انسان با طبیعت، در واقع رابطه بعد روحی انسان با سایر ابعاد و عناصر وجودی وی است؛ یعنی این رابطه، روند خودآگاهی انسان را تسهیل و سیرتکاملی انسان را ممکن می‌نماید (نقره‌کار، 1387، ص345). رابطه روح انسان با طبیعت، اشارات فراوان در قرآن درباره گیاه، آب، نور و اجزای طبیعت و در نهایت تمثیل بهشتی آن، موجب شده که در مسکن سنتی ایران طبیعت به طور همه‌جانبه حضور داشته باشد و فضاهای نیمه‌باز- نیمه‌بسته، در یک روند سلسله‌مراتبی به نحوی در کنار یک‌دیگر قرار گیرند که گویی همواره پاسداشت، احترام و حفظ نعمت‌های الهی را که در قلب طبیعت و اجزا و عناصر آن وجود دارند، گوشزد می‌نماید و در درون حیاط مرکزی خانه تبلور می‌یابد. باغچه‌ای کوچک در حیاط مرکزی، حوض آبی را در درون خود جای داده و حوض، انعکاس‌دهنده هر چیزی می‌شود که در اطراف آن گرد آمده است. قرارگیری آبنما و آبفشان در قلب و کانون حیاط مرکزی با آبی سیال و انعکاس آسمان و خورشید در آن، با باد موج‌آفرین و صدای ریزش آب و درون‌گرایی خانه و ایجاد امنیت و آرامش، همگی مناسب تغذیه نفس روحانی و سیرت جوهری انسان است. خانه‌های سنتی درون‌گرا، به تعبیر عرفانی، سمبلی از نگاه عرفانی محسوب می‌شوند. همان‌گونه که عارف بریده از دنیا و محیط پیرامون، به درون خود نگاه می‌کند، خانه‌های سنتی نیز با درون‌گرایی خود، در حقیقت به اطراف خود پشت کرده‌اند و به درون خود توجه دارند. عارف در دل خود که آیینه صفات الهی است، نورخدا را می‌بیند. در این میان، حیاط جانشین درون‌گرایی و آب جانشین دل عارف است که نور آسمان را منعکس می‌سازد. (طوفان، 1385، ص80). مسکن ایرانی، تنها طبیعت را به درون خانه نکشانده، بلکه جایگاه آن را نیز سامان داده است. از جمله این جایگاه‌ها، مهتابی و ایوان وسیع است که معمولاً در شب‌های تابستان از آن برای بهره بیش‌تر از طبیعت استفاده می‌شود.
4. تبلور نور در مسکن سنتی
نور سرچشمه هستی است و اجسام در مرز میان روشنایی و تاریکی، معنا می‌یابند و شکل می‌گیرند. در قرآن کریم آمده: «الله نور السموات و الارض ...» (سوره نور، آیه 35)؛ این آیه، نشان می‌دهد که خداوند متعال، کامل‌ترین مصداق نور است که آسمان‌ها و زمین و تمام موجودات با اشراق او بر آن‌ها ظهور یافته‌اند. نمود نور در عالم محسوسات نیز به همین گونه است: نور این جهانی، ظاهر است و با تابیدن بر اجسام ظلمانی روشن می‌گردد. با این تفاوت که ظهور اشیاء به نور الهی، عین وجود یافتن آن‌هاست، ولی ظهور اجسام به‌وسیله نور حسی غیر از اصل وجود آن‌هاست (مسائلی، 1388، ص35). معمار سنتی، به گونه‌های مختلف از نور در فضا استفاده می‌کرده است. مسیر متعالی اندیشه معمار، آن‌جا که وی خواسته‌های ذهنی و شخصی خود را در جهان ارزش‌های ناب پی‌گیر می‌شد، تعیین‌کننده بار تغزلی آفرینش او می‌گشت و این نقطه ورودی بود که بدون تفویض نقش سازنده به نور امکان‌پذیر نبود (فلامکی، 1381، ص311). در بناهای سنتی مساجد و خانه‌های مسکونی، بیش‌تر از سایر بناها از نور بهره هنرمندانه می‌گرفتند. بازی نور در این بناها، اهمیت بسزایی داشت و نشانه‌ای از عالم والا و فضای معنوی بود. نور در مسکن ایرانی به صورت تعدیل‌یافته دریافت می‌شد. گواه آن در خانه‌های سنتی، وجود پنجره‌های رنگین و گره‌چینی‌شده و هم‌چنین نورگیرهایی است که در این خانه‌ها ساخته شده و نور را از لابه‌لای پنجره‌های رنگین به داخل کشانده، این بار نقوشی با نور ایجاد می‌نمایند، که هر لحظه با تغییر نور آنان نیز تغییر می‌کنند و حال و هوایی خاص به فضای داخل می‌دهند. همه چیز در این فضا، در تلاش بوده تا خود را به خلوص نزدیک کند. توجه به ایجاد سلسله‌مراتب‌هایی زیبا از تاریکی تا رسیدن به نور مطلق و برعکس وجود داشته و این شدت نور و تاریکی، اهمیت فضا را مشخص می‌کند. به تعبیر دیگر، نور نشانی از حرکت به سمت حقیقت است که حالت فیزیکی و مادی ندارد و این موضوع در کنار عوامل دیگر مانند اقلیم و موقعیت قرارگیری بنا و نحوه استفاده از نور مطرح می‌شود (مایس، 1382، ص258). مسکن ایرانی نیز فضایی حقیقت‌جوست؛ حقیقت در معماری کمال است و کمال، از آن باری تعالی است و هرچه در این فضا حضور دارد، عضوی از آن بوده که جداناپذیر است و روی به سوی حقیقت دارد.
5. تبلور رنگ در مسکن سنتی
معمار سنتی، تمام تلاش و همت خود را به کارگرفته تا زیبایی را در مسکن خود به منصه ظهور رساند و آن را تجلی‌گاه زیبایی و مکانی برای سوق دادن آدمی‌به سوی زیبایی مطلق سازد. در این میان، بهره‌گیری از رنگ در مسکن سنتی جایگاه ویژه‌ای دارد. استفاده از رنگ توسط معمار شیعی، در واقع برقراری یک نوع ارتباط قوی با طبیعت است، هنرمند با الهام از طبیعت اطراف خود، نظم خاصی ایجاد می‌کند که باعث هرج و مرج در ذهن نمی‌شود و حالتی روحانی و نمادین به آثار خود می‌دهد. در قرآن چندین بار کلمات هم‌خانواده «لون» به معنای رنگ آمده است. در آیه 69 سوره بقره، به شادی‌آفرینی و انبساط روحی رنگ زرد اشاره شده: «باز قوم به موسی گفتند: از خدا بخواه که رنگ آن گاو را نیز فرماید. موسی جواب داد که خدا می‌فرماید: گاو زرد زرینی باشد که رنگ آن بینندگان را فرح‌بخش است». آیه 22 سوره روم، نگاهی متفاوت به مقوله رنگ دارد و تفاوت در رنگ و نژاد بندگان خدا را یادآور می‌شود: «از آیاتش آفریدن آسمان‌ها و زمین و اختلاف زبان‌ها و رنگ‌های شماست. هر آینه در آن نشانه‌ای است برای دانایان.» خداوند در آیات سوره فاطر، به انواع رنگ میوه‌ها اشاره کرده، می‌فرماید: «آیا ندیدی که خدا باران را از آسمان فرود آورد و به‌وسیله آن میوه‌های گوناگون و رنگارنگ را پدید آورد و در زمین از کوه‌ها، طرق زیاد و اصناف و رنگ‌های مختلف سفید، سرخ و سیاه را خلقت فرمود. و از اصناف مردم، اجناس، جنبندگان و حیوانات نیز به رنگ‌های مختلف آفرید. همین‌گونه (بندگان هم مختلفند) و از اصناف بندگان تنها مردمان دانا، مطیع و خداترسند و البته خدا مقتدر و آمرزنده گناهان است» (سوره فاطر، آیه‌های 27 و 28). در متون اسلامی‌شیعه نیز احادیث زیادی دیده می‌شوند که به کاربرد رنگ در اسلام اشاره دارند. از حضرت رسول9 نقل شده که محبوب‌ترین رنگ‌ها نزد حق‌تعالی سفید است و خداوند بهشت را با رنگ سفید آفرید. (بلخاری، 1390، ص7) سفید غایت یک‌پارچگی همه رنگ‌ها، پاک و بی‌آلایش، نور محض و نماد توحید است. رنگ سبز، برترین رنگ‌هاست که دارای دو ساحت فطری، گذشته یا ازلیت (آبی) و آینده یا ابدیت (زرد) است. هم‌چنین در زمینه نوع رنگ پوشاک پیامبر9 آمده که آن حضرت قبای حریر سبزرنگ داشت و چون آن را می‌پوشیند، رنگ سبز آن، با سفیدی رنگ آن حضرت نمایش جالبی بود. معمار مسلمان با دیدی عرفانی به رنگ نگریسته که او را فراسوی زمان می‌برد و سوق‌دهنده او در سیر و سلوک است. او در به‌کارگیری رنگ‌ها کمال دقت را داشته، سایه‌روشن‌های زیبایی که ایجاد می‌نماید، بر هم‌جواری‌ها تأکید می‌کند و گاه نیز بر تضاد و ناهماهنگی می‌افزاید که همه این‌ها را از طبیعت فراگرفته است. در تزیینات داخلی مسکن سنتی، با توجه به تقسیم‌بندی رنگ‌ها به دو دسته گرم (سرخ، نارنجی، زرد) و سرد (سبز، آبی، بنفش)، سلسه‌هایی از ترازهای اولیه، ثانویه و ثالثه به وجود آمده است. در تراز اولیه که پس‌زمینه بوده، از رنگ آبی و بنفش استفاده شده؛ تراز ثانویه، مرکب از الگوهای بسیاری بوده که به سوی ناظر پیش می‌آید و نمایش‌گر رنگ‌های مکمل پس‌زمینه است. در این‌جا رنگ زرد، غالب است، اما از فیروزه‌ای نیز استفاده شده است. در تراز ثالثه که از دیگر ترازها به ناظر نزدیک‌تر است، روی آن شکوفه‌های سفید و زرد روشن و دیگر نقش‌مایه‌ها را به نمایش گذارده شده است. در شیشه‌های رنگی پنجره‌های مسکن سنتی نیز رنگ‌های قرمز، زرد، آبی و سبز غالب هستند. نقطه اوج زیبایی پنجره‌ها، زمانی است که رنگ شیشه‌های آن با نور ترکیب می‌شوند. هم‌آغوشی نور و رنگ در آن‌ها، باعث کمال‌بخشی فضای دربرگیرنده آن می‌شود و در ادامه، ایجاد حس آرامش قلبی و ذهنی درون خانه‌های سنتی را باعث می‌گردد.
6. تبلور شفافیت در مسکن سنتی
شفافیت از یک اصل مهم هستی‌شناسی یعنی حرکت همیشگی و تکامل هستی از یک کیفیت مادی به کیفیت روحی نشأت می‌گیرد. از این مفهوم، به‌عنوان ابهام و عدم قطعیت حدود فضایی نیز می‌توان نام برد. تجسم این اصل در تاریخ معماری ایران، سیر دائم و تکاملی کاهش ماده و افزایش فضاست. از طرفی فضای شفاف، در نقطه مقابل مفهوم فضای بسته قرار دارد. در چنین فضایی، سیر حرکت انسان و یا نگاه او، در تداومی‌پیوسته صورت می‌گیرد. به طوری‌که گشایش‌های فضایی در خطوط عمودی و افقی، موجب شفافیت در لابه‌لای دیوارها و ستون‌ها می‌گردد (شایان و قاری‌پور، 1381، ص26). در لابه‌لای بدنه‌های مسکن سنتی نیز فضا هیچ گاه با قاطعیت مشخص نمی‌شود و ابهام ترکیبات پیچیده آن، به دلیل غنا بخشیدن به مناظری است که آن را در یک قالب محدود و تمامیت‌یافته نمی‌توان تفسیر کرد. این فضا، حامل پیام از پدیده‌ای است که پدیده دیگری در درون خود دارد و حرکت به سوی آن، حرکت به سوی بخش دیگر فضاست (دیبا، 1378، ص103). نمود دیگر شفافیت در مسکن سنتی، بهره‌گیری خارق‌العاده از نور است. به گفته میرمیران: «نور در معماری، تنها یک وظیفه کاربردی ندارد؛ نقش آن حتی به آفرینش زیبایی هم محدود نمی‌شود. بلکه نور، حقیقت معماری را می‌سازد و تا آن‌جا حضور دارد که تعالی ماده به نور در این معماری صورت می‌گیرد» (همان، ص103). در یک دسته‌بندی کلی، شفافیت را در خانه‌های سنتی به دو دسته می‌توان تقسیم‌بندی نمود: یکی کاهش از جرم و توده ساختمان و افزایش فضای تهی آن و دیگری تجلی وجه باطنی و ملکوتی مواد و مصالح با شگردهای گوناگون با یاری نور و انعکاس آن که تجلی هر دو مورد آن در خانه‌های سنتی دیده می‌شود (نقره‌کار، 1387، ص614). بنابراین پیوند فضای اتاق‌ها به حیاط و ایجاد تداوم بصری و نفوذ نور و هوا از طریق ایوان و بازی‌های نور در پنجره‌ها و مشبک‌ها، از جلوه‌های شفافیت در معماری مسکن است و شفافیت نمای خانه سنتی در ختم بنا به آسمان، با ایجاد جان‌پناه‌هایی مشبک بروز می‌یابد که آسمان از لابه‌لای آن‌ها دیده می‌شود. شفافیت و گشادگی، نه‌تنها ویژگی اصلی فضاها و سلسله فضای خانه‌های سنتی را می‌سازد، بلکه ریزفضاهای آن را نیز تحت‌تأثیر قرار می‌دهد؛ برای مثال، در الگوی حیاط مرکزی خانه، تعبیه ایوان‌هایی که در بدنه‌ حیاط مرکزی درنظر گرفته می‌شدند، به سبکی و شفافیت فضای درونی حیاط می‌افزودند.
ابعاد کالبدی هویت شیعی در مسکن سنتی
ابعاد کالبدی بازنمایی هویت شیعی، شامل تبلور هندسه و تناسبات، سلسله‌مراتب، حریم، فضای تهی و انعطاف‌پذیری است که در ادامه در مسکن سنتی بررسی می‌گردد.
1. تبلور هندسه و تناسبات در مسکن سنتی
اساس طبیعت، بر پایه تناسبات و اندازه‌های ویژه‌ای پی‌افکنی شده است که در نظمی‌خاص، جریان تکوینی جهان و کیهان را شامل گشته، سیر تکاملش را به سوی کمال رهنمون می‌کند. هر اثری که در این عالم به وجود می‌آید، اگر از اندازه‌های اساسی به‌کارگرفته‌شده در طبیعت بیرون باشد، غیرعادی، ناخوشایند و ناپذیرا می‌گردد و نمی‌تواند راهی به سوی کمال مطلوب داشته باشد. علاوه بر این، از بیانات امام سجاد7، می‌توان فهمید که تنها از طریق هماهنگی با نظام تقدیر است که برای نفس انسان و فعل او اطمینان و امنیت روحانی و روانی حاصل می‌گردد. به عبارت ساده‌تر، پیروی از هر نظامی‌به غیر از نظام تقدیر یا همان هندسه ذاتی طبیعت، این شک و ابهام را در روح و روان هنرمند به وجود می‌آورد تا اولاً در درستی فعل و نتیجه عمل خویش شک کند و ثانیاً همواره این واهمه را در دل داشته باشد تا چه زمان تعارض و تضاد هندسه و نظام به‌کارگرفته در کارهای دیگران، باعث ایجاد فساد و در نتیجه از بین رفتن اثر هنری او می‌گردد. امام سجاد7 می‌فرمایند:
پروردگارا! جان و روح من را با قرار دادن در [نظام عدل احسن] تقدیر خویش امن، اطمینان و قرار بخش، آن‌گونه که نسبت به قضای تو [یا آن میزان از تقدیر تحقق‌یافته خود] شادمان باشد.
زیباترین نتیجه‌ای که از بیان حکیمانه امام سجاد7 می‌توان گرفت، اطمینان و امنیتی است که به واسطه قرار گرفتن نفس، ساختار واحد، هماهنگ و جهان‌گستر تقدیر (یا همان هندسه الهی) تحقق می‌یابد. به عبارت دیگر، هنرمند مسلمان با پذیرش نیکویی این نظام، اطمینان می‌یابد که در انجام‌دادن مسئولیت هنری خویش، بهترین راه و محکم‌ترین ساختار را برگزیده؛ ساختاری که بی‌شک کمال را در اثر هنری او به ارمغان می‌آورد.
در مسکن سنتی ایران نیز ترکیبات هندسی به گونه‌ای بود که دریافت معانی فضا با حرکت بدن و چشم میسر می‌گشت. همچنین به دلیل بهره‌گیری از «پیمون»، تناسبات فضایی کاملاً مردم‌وار و انسانی به کار می‌رفت. پیمون در حقیقت وسیله تنظیم ابعاد و هماهنگی تناسبات در معماری ایرانی بود. این نظامِ دارای انعطاف‌پذیری و در عین حال داشتن الگوهای مشترک، دارای تنوع فراوان بود و متناسب با مقیاس انسانی به کارمی‌رفت. معماران در طرح و ساخت اتاق‌های مسکن سنتی، ضمن استفاده از تناسبات نیکو با استفاده از پیمون، در کنار آن‌ها فضاهایی را به راهرو برای ورود استفاده‌کنندگان به اتاق‌ها اختصاص می‌دادند؛ به‌گونه‌ای که هیچ‌گاه از فضای حیاط مستقیماً به اتاق‌ها وارد نشوند. این دالان‌ها، علاوه بر جنبه‌های عملکردی، کارکرد ایستایی نیز داشتند؛ و به همین علت، از آن‌ها برای جلوگیری از نیروهای رانشی سقف اتاق‌ها نیز استفاده می‌شد. هندسه مبتنی بر جهت‌گیری مسکن سنتی نیز از دیگر ویژگی‌های مهمی‌به شمار می‌آید که در ارتباط با باورهای دینی ساکنان آن است. بر اساس مطالعات میدانی نگارنده در خانه‌های سنتی شهر یزد، یک ضلع اتاق در امتداد قبله است و بسته به مکان قرارگیری آن نسبت به محورهای حیاط مرکزی، جهت قبله در امتداد طول یا عرض اتاق قرار می‌گیرد.



تصویر 1: خانه علی‌رضا عرب و جهت‌گیری در راستای قبله که به سمت جنوب غربی چرخیده است. مأخذ: حاجی‌قاسمی، 1375

استفاده از تناسبات طلایی در اتاق‌ها، ویژگی دیگر مسکن سنتی است که بر پایه اعداد مقدس 3 و 5 شکل می‌گیرد. تناسب طلایی از ترکیب شش ضلعی درون دایره و اتصال دو ضلع مقابل یک‌دیگر و به دست آمدن مستطیل طلایی به وجود می‌آید که دارای ابعاد 3*5 است. با دوران این مستطیل حول مرکز به اندازه 90 درجه، تناسب اتاق‌های مختلف حاصل می‌گردد. بدین ترتیب در اتاق‌های سه‌دری، از تناسبات 3*3 یا 3*5 گز و در پنج‌دری‌ها، از تناسبات 3*5 گز یا 5*5 گز استفاده شده است. حیاط مرکزی نیز به شکل مستطیل طلایی در شش‌ضلعی معمولاً در جهت رون راسته (شمال شرقی- جنوب غربی) و در جهت قبله قرار می‌گیرد.
(الف)
(ب)
(ج)

تصویر 2: استفاده از تناسبات طلایی بر پایه اعداد 3 و 5 در الف) حیاط مرکزی، ب) اتاق پنج‌دری و
ج) اتاق سه‌دری2. تبلور سلسله‌مراتب در مسکن سنتی
طبق تعریف سلسله‌مراتب در مذهب تشیع، درک حقیقت، سلسله‌مراتبی است و همه مخلوقات با توجه به شدت و ضعف دریافت‌شان، در درجات مختلفی از نظام هستی واقع می‌شوند. در تفکر دینی در جهان سنتی، تمایزی میان امر طبیعی و فراطبیعی نیست و تمامی‌مراتب هستی، در تعامل زنجیروار درهم‌تنیده و به یک‌دیگر متصل هستند؛ بنابراین تمام جهان‌شناسی‌های سنتی، به طریقی بر این حقیقت اساسی بنیان نهاده شده‌اند که درک حقیقت، سلسله‌مراتبی است و عالم، به حلقه فیزیکی ومادی‌اش منحصر نیست (نصر، 1380، ص165). وجود نظام سلسله‌مراتبی در ارتباطات فضایی مسکن سنتی، سبب می‌شود در نحوه ورود به یک فضا و نحوه ورود به فضای بعدی، تفاوت‌هایی به وجود آید تا بدین ترتیب احساس قرارگرفتن در ساحتی دیگرگونه، برای مخاطب تسهیل و تشدید شود. اتصال، انتقال و وصول الگوی بنیادین هم‌بندی یک فضا به فضایی دیگر است. وجود سلسله‌مراتب در مسکن، سبب می‌گردد تا در نوع عملکردها و وقوع فعالیت و هم‌چنین در دید و حرکت افراد تنوع حاصل شود و عرصه‌های ورودی، اندرونی، بیرونی و خدماتی از هم تفکیک گردند. گذر از در و سپس ورود به هشتی (فضایی نیمه‌عمومی‌و ایستا)، سپس عبور از دالان و ورود به حیاط و گذر از ایوان نیمه‌خصوصی و ورود به اتاق خصوصی و بسته، همه نشان‌دهنده وجود نوعی سلسله‌مراتب حرکتی در مسکن برای رسیدن به آرامش و سکون است. این حرکت به گونه‌ای صورت می‌گیرد که یادآور سلسله‌مراتب عرفانی برای نیل به مقصود الهی باشد و آرامش روحی و جسمی‌افراد را تأمین کند.
ورود در مسکن سنتی، همواره از گوشه‌های حیاط مرکزی صورت می‌گیرد؛ پس از رسیدن به حیاط مرکزی، فرد در مقام انتخاب می‌ایستد و فضای مورد نیاز خویش را می‌طلبد؛ در حالی که برای رسیدن به فضاهای اصلی (زیستگاهی) هرگز مستقیم وارد نمی‌شود و از دالان‌های کناری وارد می‌گردد؛ فضای اصلی (زیستگاهی)، در حقیقت فضایی است که دید مستقیم به بیرون دارد، ولی دست‌رسی آن غیرمستقیم است و برای خارج شد از آن باید مسافت نسبتاً زیادی پیموده شود. فضاهای خدماتی، در گوشه‌های حیاط و معمولاً در پشت فضاهای اصلی قرار می‌گیرند. بنابراین هم دست‌رسی و هم دید این فضاها غیرمستقیم است و فضاهای کاملاً فرعی محسوب می‌شوند. «اصل مرکزیت» در خانه‌های سنتی، با وجود حیاط در مرکز خانه رعایت می‌شود که بیان رمزگونه حقیقت ازلی است. در اطراف حیاط مرکزی، اجزای خانه با نظمی‌خاص و متعالی قرار گرفته‌اند. بزرگ‌ترین و مهم‌ترین دانه مجموعه، روی محور مرکزی حیاط (محور تقارن) قرار دارد و وحدت بین اجزا را به نمایش می‌گذارد. برای هرجزئی در این جبهه، معادلی در جبهه دیگر وجود دارد و این نظم و تقارن، نما را به سکون و آرامش می‌رساند که القا کننده کمال متعالی است. در عین حال، این حیاط و فضاهای اطراف آن به مرکز نظر می‌کنند و چشم خود را به پاکی و پاکیزگی و همچنین به زندگی در فضای سبز بهشتی روشن می‌سازند. (مسائلی، 1388، ص31)
سلسله‌مراتب در معماری ایرانی، نه‌تنها در فضاهای حرکتی، بلکه در فضاهای بصری نیز وجود داشته، در هرلحظه، تصاویر متنوعی همراه با بازی‌های نور مختلف را در برابر دیدگان قرار می‌دهد. نور به کمک فضای کالبدی مسکن می‌آید و در تعریف سلسله‌مراتب نقش بازی می‌کند. حیاط کاملاً روشن که فضای حرکت و فعالیت است، ایوان که حد فاصل روشنایی و تاریکی است، فضایی نیمه‌پویا و نیمه‌ایستا برای سکون موقت ایجاد می‌کند و درنهایت به اتاق تاریک که نقطه نهایی مسیر حرکت است و نور تجزیه‌یافته خود را از حیاط مرکزی خانه دریافت می‌کند.3. تبلور «حریم» در مسکن سنتی
به رعایت حریم خصوصی مسکن در بسیاری از آیات قرآن اشاره شده است؛ در سورهنور آمده: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، به خانه‌ای غیر از خانه خودتان وارد نشوید،تا زمانی که اجازه گرفته و به افراد منزل سلام کرده باشید؛ و اگر کسی در منزل نباشد،وارد نشوید تا زمانی که اجازه یابید. اگر از شما خواستند که بازگردید، پس داخل نشویدکه این کار باعث اخلاص بیش‌تر می‌شود، و خدا آگاه است که شما چه می‌کنید» (سورهنور، آیه 27ـ28). هم‌چنین خداوند محدوده ارتباط بین مردان و زنان غریبه را درنظریه محرمیت تعیین می‌فرماید: «ای پیامبر، به دختران و همسرانت و به زنانمسلمان بگو که آن‌ها باید لباس‌های بیرونی‌شان را در برابر نامحرمان بپوشند [وقتیدر بیرون هستند] که این بهترین راه برای محافظت از سوءنیت است». (سوره احزاب،آیه 59)
در احادیث نیز اشاره‌های بسیاری به حفظ حریم مسکن شده، چنان‌که پیامبر9 می‌فرمایند: «اجازه [برای ورود به خانه] باید سه بار گرفته شود، و اگر اجازه داده شود [سپس وارد شوید]، در غیر این‌صورت بازگردید.» هم‌چنین پیامبر9 به پیروان خود سفارش می‌فرمودند که به‌صورت ناگهانی یا مخفیانه وارد منزل دیگران نشوند: «فرد واردشونده باید به افراد درون منزل اعلام کند که او در حال ورود است، به همان صورتی که او دوست ندارد مادر، خواهر و دخترش در وضعیتی که دوست ندارند دیده شوند، او نیز نباید فردی را به این صورت ببیند» (علامه مجلسی،1403، ج53، ص342). از این رو، از مسائل عمده‌ای که در مسکن سنتی به آن عنایت شده، توجه به حفظ حریم و محرمیت است. حریم ایجاد مرز می‌کند و به معنای جدایی نیست، بلکه در تمام شئون زندگی و روابط اجتماعی و به تبع آن در معماری تأثیرگذار است و در عین آن‌که حجابی ایجاد می‌کند، مانع از تجاوز دیگران شده، تمامیت زندگی را حفظ می‌کند. حریم حافظ خلوت افراد است تا امکان سیر در حالات درون به دست آید و تعادل میان برون و درون ایجاد گردد (جبل‌عاملی، 1374، ص110)؛ لذا مسکن سنتی، محرمیت را با خلق فضای جدید و براساس ایجاد حرمت برای ساکنان و واردین ایجاد می‌نماید و ویژگی تفکیک بیرونی و اندرونی و هم‌چنین انحراف دید در ورودی را برای ایجاد مفهوم حریم و محرمیت برمی‌گزیند. در اصل، تحقق مفهوم بیرونی و اندرونی، پاسخی معمارانه به فرمان‌های قرآن و احادیث در زمینه محرمیت و خواست‌های فطری ساکنان مسلمان است که همان محجوب بودن و دوری از چشم نامحرمان است و در عین آن، حرمت و احترام میهمانان نیز رعایت می‌شود؛ بدین ترتیب، با حفظ حریم اهل خانه، زندگی خانوادگی مختل نمی‌گردد و باعث افزایش آرامش و تعادل روانی می‌شود (مسائلی، 1388، ص32). هم‌چنین طراحی خانه‌ها به صورت درون‌گرا، از دیگر مصداق‌های رعایت حریم و ایجاد آرامش روانی است. این نوع تفکیک و استقلال خانه از محیط پیرامون نیز خود باعث به ارمغان آمدن آرامش درونی برای افراد می‌گردد و محیط خانه را به مکانی برای آرامش و سکینه به دور از آشفتگی‌های خارجی تبدیل می‌نماید.
4. تبلور فضای تهی در مسکن سنتی
در معماری مسکن سنتی، اصالت با فضای تهی و جایگاه حضور و عبور انسان و نه توده و کالبد و ساختمان است. فضا در این معماری، نه با شئ مثبت بلکه با عدم حضور جسمانیت یا مادیت تعریف می‌شود. فضا در مسکن سنتی در نسبت با سطوح داخلی فرم‌های محیط بر آن تعریف می‌گردد. فضا به‌خودی‌خود منفی است و مستقیماً با نماد معنوی فضای خالی مرتبط است (نصر، 1375، ص52). در خانه سنتی، حیاط مرکزی یا میان‌سرا، با فرم هندسی مستطیلی‌اش، نقش فضای تهی را بازی می‌کند و اساساً به حدی این نقش اهمیت می‌یابد که گویی تمامی‌فضاهای خانه حول آن شکل می‌گیرند و نقش اصلی سازمان‌دهی فضاها رابه بهترین شکل به انجام می‌رساند. حیاط، مکان مناسبی برای ارتباط انسان با عناصرطبیعی است. وجود آب و حوض، یکی از عناصر مهم تشکیل‌دهنده است. حیاط مرکزو قلب خانه به شمار می‌آید و وجود حیاط مرکزی در خانه‌های سنتی ایران، نمودیاز درون‌گرایی است. درون‌گرایی یکی از ویژگی‌هایی است که درجه اهمیت به باطن رادر مقابل توجه به ظاهر متجلی می‌سازد. (نایبی، 1381، ص46) در این میان، آنچه اهمیت دارد این است که در زندگی فرد مسلمان، تأکید بیش‌تر به ابعاد درونی و معنوی در مقایسه با ابعاد بیرونی و مادی است. تأکید بر شخصیت فرد در اسلام، اعضای خانواده او را منزلیا حرم و منسوبان مقدس او محسوب کرده و این مفهوم نمادین، در خصوصی‌ترینعرصه زندگی او یعنی در حیاط یا قلب خانه سنتی ظاهر می‌شود. این ویژگی خانه سنتی، حیاط را در مرتبه بالاتر از مفهوم فضای باز قرار می‌دهد. (ابوالضیاء و قزلباش، 1364، ص24)
حیاط مرکزی که قبل از اسلام به دلایل گوناگون از آن استفاده می‌شد، بعدها به‌عنوان بیانی از احساس مسلمانان نسبت به فضا و به خصوص فضای معنوی مفهوم و معنا یافت و هم‌چنین در فرهنگ معماری شیعی از نظر کاربردی و از لحاظ سمبلیک به اوج خود رسید. مرکزیت در اسلام، نمادی از «وحدت وجود» و برپایه و اساس بازتاب کیفیتی است که در بطن آن وحدت نهفته است. پس در بیان وحدت و انعکاس آن از طریق مرکزیت فضاهای پر و خالی، هریک به گونه‌ای به کیفیات فرمی‌- فضایی مجهز می‌شوند و در این میان، حیاط‌های مربع مستطیل‌شکل، سمبلی از ثبات و پایداری می‌گردند (نایبی، 1381، ص48) و زمانی که در مرکز خانه قرار می‌گیرند نمادی از زمین هستند که بالای آن باز و به سوی آسمان جهت دارد و نماد رسیدن به عرش الهی است.
بنابر اهمیت فضای خالی و تهی در مسکن، مطالعه میدانی در پانزده نمونه از مسکن سنتی شهر یزد صورت گرفت و مشاهده شد که درصد نسبی فضای پر بین 53 تا 70 و درصد نسبی فضای خالی بین 30 تا 47 درصد متغیر است و در برخی از خانه‌ها، فضای خالی بین دو حیاط تقسیم شده و حیاط بیرونی و اندرونی، با وسعت‌های متفاوت، محل تنفس خانه را تأمین کرده‌اند.5. تبلور انعطاف‌پذیری در مسکن سنتی
بسیاری از آیات قرآن و احادیث شیعه، به مسلمانان برای مقابله با مخارج بیش از حد و زیاده‌روی هشدار داده‌اند؛ برای مثال، قرآن می‌فرماید: «آیا برای سرگرم کردن خود نشانه‌ای بر روی مکانی بسیار مرتفع می‌سازید؟ و آیا با امید به زندگی در این‌جا (برای همیشه) برای خود ساختمان‌های خوب بنا می‌کنید؟». (سوره شعرا، آیه 128 و 129)
کالبد و اجزای خانه شیعیان باید مطابق اصل سادگی و قناعت باشد؛ خانه نباید با فضاها و وسایل غیرلازم انباشته شود و ویژگی‌های فضاهای آن باید با تعداد افراد خانواده مناسب باشد. هم‌چنین ترکیب کردن عملکردها و چندمنظوره بودن فضاها، یکی از ویژگی‌های بارز در مسکن سنتی شیعیان بود. در مسکن سنتی، لزومی‌نداشت که هر فضا به یک عملکرد و استفاده خاص اختصاص داده شود؛ در این خانه‌ها تقریباً اتاق‌ها مختص یک کاربری نبودند و فعالیـت‌هایی مثل خواب، غذا خوردن، مطالعه، مکالمه و مشورت میان افراد خانواده می‌توانست در هر اتاقی انجام بگیرد (اخوت و دیگران، 1389، ص147). این مسأله، در حقیقت «انعطاف‌پذیری» بالای فضاهای مسکونی قدیم را نشان می‌دهد که توجه به آن در مسکن معاصر کم‌تر شده است. فضاهای انعطاف‌پذیر، فضاهایی هستند که امکان تنوع فضایی زیاد و در نتیجه حصول کیفیات متنوع فضایی در آن‌ها وجود دارد. منظور از انعطاف‌پذیری در مسکن سنتی، قابلیت تغییر در فضای ساخته‌شده بوده تا بتوان به شرایط فضایی جدید برای پاسخ‌گویی به نیازهای ساکنان دست یافت. در مقیاس‌های مختلف زندگی در فضای مسکن سنتی، سه گونه از انعطاف‌پذیری شامل تنوع‌پذیری (فضای چندعملکردی)، تطبیق‌پذیری (جابه‌جایی فصلی و روزانه) و تغییرپذیری (تفکیک و تجمیع)، قابل تعریف و تحلیل هستند. (عینی‌فر، 1382، ص69). تنوع‌پذیری به منظور هماهنگی و سازگاری کامل با زندگی مردم، نوعی سیالیت فضایی ایجاد می‌کند و می‌تواند از طریق طراحی نقشه با ساختار هندسی منظم، دست‌رسی آسان و خوانا به تجهیزات مسکن را فراهم سازد و یا از طریق تنظیم، اندازه اتاق‌ها به دست آید. برای رسیدن به تنوع، لازم است که پلان خانه به‌گونه‌ای طراحی گردد تا بتواند این تغییرات را در خود پذیرا باشد و هریک از عناصر خانه عملکردی را عهده‌دار شوند. برای مثال، در مسکن سنتی از ضخامت دیوار کاسته می‌شده و در درون آن تاقچه و رف قرار می‌گرفته تا وسایل را روی آن قرار دهند.
تطبیق‌پذیری و قابلیت جابه‌جایی در بخش‌ها و فضاهای خانه، به عامل زمان و تغییر روز و شب و فصل‌های سال بستگی دارد. برای تطبیق‌پذیری عناصر فضا با عملکردهای مختلف حیاط در معماری ایرانی، خانه تنظیم‌کننده تمامی‌تغییرات مورد نیاز در مقیاس‌های مختلف ارتباطات داخلی است. ساخت حوض و کاشت گیاهان مناسب به همراه استفاده از عناصر نیمه‌ثابت نظیر تخت، در تطبیق فضای حیاط با نیازهای فصل تابستان مؤثرند (شایان و قاری‌پور، 1381، ص24). هم‌چنین فضاهایی چون تابستان‌نشین، زمستان‌نشین، زیرزمین، بالاخانه و پشت‌بام، امکان تطبیق خانه با وضعیت‌های مختلف زندگی را فراهم می‌آورد. سازمان‌دهنده انعطاف‌پذیری در این فضا، عنصر مرکزی خانه یعنی حیاط است. تغییرپذیری، به افزایش و کاهش کمی‌یا تفکیک و تجمیع فضاها و امکان بازگشت به طرح اولیه مسکن پس از گسترش یا تقلیل مساحت آن گفته می‌شود. در این مورد انعطاف‌پذیری، به معنای قابلیت پاسخ به رشد خانوار در مراحل مختلف زندگی است. به عبارت دیگر، این قابلیت تغییر، اندازه مسکن را چه در جهت کوچک‌تر شدن و چه در جهت بزرگ‌تر شدن امکان‌پذیر می‌سازد. مفهوم تغییرپذیری با مطالعه تغییرات زیربنا، نیازهای فضایی و شکل مسکن ارتباط می‌یابد. تغییرپذیری از دو طریق اضافه کردن به زیربنای موجود خانه و با تفکیک فضاهای آن قابل دست یافتن است. این مورد در گسترش افقی یا عمودی مسکن سنتی ایران و تفکیک خانه‌های چندحیاطی و استفاده از آن برای زندگی خانواده گسترده در مراحل مختلف زندگی کاربرد داشته است. (عینی‌فر، 1382، ص70)
برای دست‌یابی به انعطاف‌پذیری در مسکن، لازم است تا عناصر برپادارنده خانه خود دارای این ویژگی باشند. از جمله راه‌کارهایی که در خانه‌های سنتی به انعطاف‌پذیری فضا کمک می‌کرده، گشایش یک فضا در فضای دیگر بوده است که موجب می‌شده فضاها کوچک و بزرگ گردد و عملکردهای مختلفی را در طول سال پذیرا شود. در و پنجره‌هایی که برای عبور و ارتباط با حیاط به کار می‌رفته، نقش نوردهی به فضای داخلی را نیز بازی می‌کرده است. با باز کردن پنجره ارسی، شاه‌نشین به ایوان و سپس به حیاط گره می‌خورد و گویی همه یک فضای واحد را تشکیل می‌داد.

نمودار 2: انواع گونه‌های انعطاف‌پذیری در مسکن سنتی و ویژگی‌های هریک



نتیجه
در این مقاله، ابعاد و الگوهای هویت شیعی متجلی در مسکن سنتی از دو جنبه کالبدی و مفهومی‌بررسی شد. نتایج دریافتی، تأثیر اعتقادات و باورهای شیعیان در کالبد مسکن سنتی ایران و ارج نهادن به آیات قرآن و احادیث ائمه: را نشان می‌هد؛ تا جایی که معمار سنتی هنگام فضاسازی، ارزش زیادی برای اعتقادات مذهبی افراد قائل بود و آن‌ها را همسان با نیازهای فیزیکی مسکن می‌دانست (جدول 4). این روند در ساخت مسکن تا دهه اول قرن چهارده شمسی ایران هم‌چنان ادامه داشت و می‌توان این‌گونه بیان کرد که کیفیت در اکثر خانه‌ها تقریباً مشابه بود؛ تا این‌که در پایان این دهه، تعدادی از معماران تحصیل‌کرده در غرب، کیفیت مسکن عمومی‌را نقد کردند. از آن پس، تغییرات عمده‌ای در کالبد مسکن داده شد که باورهای مذهبی افراد را نادیده گرفت. تمامی‌این تغییر و تحولات، باعث شد تا پس از گذشت زمان، مسکن دیگر آن مفهوم و هویت شیعی خود را نداشته باشد. خانه‌های سنتی که در آن به ابعاد انسانی توجه می‌شد و در صدد رفع نیازهای روحی، روانی و جسمانی ساکنان بود و به اقلیم، فرهنگ، و اعتقاد افراد پاسخ می‌داد، از میان رفت. از طرف دیگر، وقوع انقلاب صنعتی، پیشرفت و سرعت، ورود اتومبیل، ارتباطات بین‌المللی و تأثیرات فرهنگی اروپا بر ایران، سبب تغییر در عادات زندگی و فرهنگ مردم شد و به‌دنبال آن، تغییراتی در معماری مسکن ایجاد گردید. دیگر فضاها نه بر اساس نیاز ساکنان، بلکه بر اساس امکانات مالی آن‌ها شکل می‌گرفت. به تدریج آپارتمان‌ها، جای خانه‌های سنتی حیاط‌دار را گرفت و باعث تغییرات وسیعی در جنبه‌های مذهبی، آیینی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و آداب سکونت افراد گردید؛ بسیاری از فضاهای خانه سنتی حذف گردید و یا تغییر یافت و همه چیز عیان گشت؛ گشایش‌های فضایی به سمت خیابان ایجاد گردید و در نتیجه آن درون‌گرایی کم‌رنگ شد. لذا انسان در خانه خویش، در مرکز مجموعه‌ای مشرف به فضای بیرون قرار می‌گرفت و پنجره‌های بزرگ و بالکن، اهل خانه را با خیابان پیوند می‌داد. در پیامد این تغییرات، شاه‌نشین و ایوان مرکزی در خانه‌های قدیمی، به سرسرا با پله‌های بزرگ و شکوهمند در وسط آن تبدیل شد که اصالت بطن خانه سنتی را در هم ریخت. این تحولات تا به امروز ادامه داشته است؛ حتی امروزه تغییرات نوع زندگی و نوع تفکر انسان‌ها بسیار سریع‌تر است. اگر هیچ قاعده و قانون محدود‌کننده‌ای برای ساخت و ساز نباشد، هر معماری آن را با توجه به نظریات شخصی خود انجام می‌دهد؛ در حالی که استفاده‌کننده ممکن است روش زندگی متفاوتی را بپسندد. اگر هم قرار باشد ساختمان بر اساس نیاز‌های مصرف‌کننده ساخته شود، با توجه به این‌که در جامعه امروز ساختمان‌سازی به صورت انبوه صورت می‌گیرد، نیازهای مذهبی و هویتی افراد نادیده انگاشته می‌شود. بر این اساس، شایسته است با توجه به هویت ایرانی- اسلامی‌و رواج مذهب تشیع در کشورمان، به الگوهای شیعی در معماری مسکن امروز توجه شود و بر اساس بررسی‌های انجام‌شده در این پژوهش، الگوهای شیعی مسکن سنتی بازآفرینی گردد.

جدول 4: ابعاد مفهومی‌و کالبدی هویت دینی در مسکن سنتی

بازنمایی هویت دینی
الگوها
توضیح
الگوهای هویت دینی در مسکن سنتی
ابعاد مفهومی
هنر
نمایش توحید و مراتب قرب با ایجاد سیر و سلوک حرکتی از ظاهر به باطن مسکن و ایجاد فضایی سیال و سبک با استفاده از خطوط و اشکال و نقوش هندسی انتزاعی
اخلاق
مردم‌واری، پرهیز از بیهودگی، نیارش، خودبسندگی و درون‌گرایی
طبیعت
حضور طبیعت به طور همه‌جانبه، بهره‌گیری از مواهب طبیعی و وجود حیاط مرکزی
نور
دریافت نور به صورت تعدیل‌یافته و سلسله‌مراتبی از طریق پنجره‌های رنگین و گره چینی شده
رنگ
ایجاد سایه‌روشن برای تأکید بر هم‌جواری‌ها و ایجاد تضاد و ناهماهنگی با استفاده از رنگ
شفافیت
کاهش از جرم و توده مسکن سنتی و افزایش فضای تهی آن.
تجلی وجه باطنی و ملکوتی مواد و مصالح با شگردهای گوناگون با یاری نور و انعکاس آن در مسکن
ابعاد کالبدی
هندسه و تناسبات
بهره گیری از «پیمون» و ایجاد تناسبات فضایی مردم‌وار و انسانی
جهت‌گیری به سمت رون راسته که بر هندسه مسکن تأثیرگذار است.
سلسله‌مراتب
در نحوه ورود به یک فضا و نحوه ورود به فضای بعدی، تفاوت‌هایی وجود دارد تا احساس قرار گرفتن در ساحتی دیگرگونه برای مخاطب تسهیل و تشدید شود.
حریم
مفهوم بیرونی و اندرونی در مسکن سنتی، پاسخی معمارانه به فرمان‌های قرآن و احادیث در زمینه محرمیت و خواست‌های فطری ساکنان مسلمان (محجوب بودن و دوری از چشم نامحرمان) است.
حرمت و احترام میهمانان در مسکن رعایت می‌شود.
فضای تهی
فضای باز، نیمه‌باز- نیمه‌بسته و بسته در یک روند سلسله‌مراتبی در کنار یک‌دیگر قرار گرفته‌اند.
انعطاف پذیری
در مقیاس‌های مختلف زندگی در فضای مسکن سنتی سه گونه از انعطاف‌پذیری شامل تنوع پذیری(فضای چند عملکردی)، تطبیق‌پذیری (جابه‌جایی فصلی و روزانه) و تغییرپذیری (تفکیک و تجمیع) قابل تعریف و تحلیل است.

http://www.shiitestudies.com/article_24217.html

794 _ رجوع قهرى در احتياط واجب
بازدید : 405
دوشنبه 18 آبان 1399 زمان : 22:37

مسجد و جايگاه ويژه آن در اسلام
قبل از پرداختن به تحليل هنر در معماري مساجد، بد نيست كه راجع به اصل مسجد و قداست آن و جايگاه خاصش در اسلام و فرهنگ الهي مسلمين، قدري بحث‏شود.
مسجد، محل سجود و خضوع و كرنش بندگان خدا در پيشگاه‏«الله‏»است، جائي براي ايجاد رابطه با پروردگار و اظهار عبوديت و كوچكي در برابر ربوبيت و عظمت‏خالق هستي.
قداست مسجد، در همين رابطه متقابل‏«عبوديت عبد و ربوبيت رب‏»نهفته است.بنابراين، عظمتش هم در معنويت آن است، نه در ساختمان و بناي رفيع.
تلقي و قضاوت سطحي نگران، و استنباطشان از مسجد، اين است كه مسجد«ماذنه‏اي است‏براي اذان گفتن، و شبستاني براي نماز و حوضي براي وضو و محرابي جهت پيشنماز و منبري كه واعظ بر آن بنشيند...»
ولي، واقع امر اينست كه مسجد، كانون گرم زندگيساز و سعادت آفريني است كه جنبشهاي انقلابي از آنجا ريشه مي‏گيرد و وسيله و جائي است‏براي اصلاح باطن اجتماع، مسجد، مجلس شوراي هر محل است، محل عبادت است، مدرسه و اندرزگاه و كانون خيريه و مركز تربيت و تعاون اجتماعي است.پايگاه بسيج مردم و آگاه كردن آنانست.محل آشنا شدن به اسلام و كسب اعتماد مردم نسبت‏به يكديگر است.
در مسجد، روحاني با چشم دل، در گوشه محراب، مردم را به خدا مي‏خواند و زندگي‏ها را پاك مي‏سازد.علماء دين، از اين نهاد، بعنوان يك شبكه بي‏نظير و عظيم و گسترده و مردمي، جهت ارتباط و تبليغ و پيام رساني، با رنگ و محتوائي مذهبي، استفاده مي‏كنند.
مسجد، مقدس‏ترين، پاك‏ترين، سرنوشت‏سازترين و اجتماعي‏ترين مكان و موقعيت‏حضور مسلمين است.و به تعبير امام خميني مساجد سنگر است و بايد اين سنگرها را حفظ نمود.
«...مسجدها، اثري روشن در توجيه عمومي مسلمين دارد.مجمع‏هاي اسلامي است كه مردم را در سايه شعار«انما المؤمنون اخوة‏»جمع ميكند و مظهر وحدت و برابري مردم است.جائي كه برتري فقط با«تقوا»است.مسلمين در مساجد، كنار هم در يكجا مي‏نشينند و به نصايح اسلامي در خطبه‏هاي نماز جمعه و نماز عيد گوش مي‏دهند و يكديگر را مي‏شناسند.چه بسا كه مسلماني برادر ديني خود را جز در مسجد، جاي ديگري نمي‏بيند.اجتماع مسجد، سبب محبت و الفت دلها و تحكيم پيوندها و روابط و آگاه شدن از حال يكديگر و تبادل افكار در مسائل ديني و دنيائي و همدردي در غم و شادي يكديگر است.احكام اسلام و شرايع دين را در مسجد مي‏آموزند.پايگاه علم و عبادت و امر بمعروف و نهي از منكر و دميدن روح اخوت بين مسلمين است.»[1]
با توجه به اهميت‏ياد شده، ساختن مسجد و آباد كردن و پرداختن بامور آن در اسلام، مورد تاكيد فراوان است.
از ميان انبوه روايات اسلامي، فقط اين نمونه را از رسول گرامي اسلام _ صل الله عليه و آله و سلم _ نقل كنيم كه فرموده است:
«من اسرج في مسجد من مساجد الله سراجا لم تزل الملائكة و حملة العرش يستغفرون له ما دام في ذلك المسجد ضوء من ذلك السراج‏»[2]
يعني:هر كس در مسجدي از مساجد خدا چراغي بر افروزد، تا وقتي كه در آن مسجد، پرتوي از آن چراغ مي‏تابد، فرشتگان و حاملان عرش، برايش استغفار مي‏كنند.
از اين رو، هر كاري كه به رونق و جلاي مسجد بيفزايد و مركزيت آنرا تثبيت كند و به نظافت و طهارت و تميزي آن كمك كند و محتواي آموزشي و تربيتي آنرا غني‏تر سازد مورد تشويق اسلام است، و هر چه كه به آلودگي و بي اعتنائي و بي حرمتي بيانجامد و عامل غفلت و سرگرمي و دنيا زدگي گردد، مورد نهي و نكوهش‏مي‏باشد.دستورات و احكام مربوط به مسجد، به خوبي اين مسئله را روشن مي‏كند.
مسجد آباد كدام است؟
اولين مسجدي كه در اسلام ساخته شد مسجد«قبا»بود كه پس از هجرت پيامبر از مكه به مدينه، احداث گرديد.
زير بناي اساسي اين مسجد، «تقوا»بود. (لمسجد اسس علي التقوي من اول يوم...)[3]
در قرآن كريم، نسبت‏به آباد كردن مساجد و ساختن آنها، آيه‏اي است كه مي‏فرمايد:
«مساجد خدا را، تنها كساني آباد مي‏كنند كه به خدا و قيامت ايمان داشته و نماز را برپا مي‏دارند، زكات مي‏پردازند و جز از خدا، از احدي نمي‏ترسند» . (انما يعمر مساجد الله من آمن بالله و اليوم الآخر و اقام الصلوة و آتي الزكاه و لم يخش الا الله...)[4]
امام صادق _ عليه السلام _ هم در حديثي بيان فرموده است كه از جمله سه چيزي كه روز قيامت‏به خداوند شكايت مي‏كنند، يكي هم مسجد خراب و ويراني است كه اهل آن، در آنجا نماز نمي‏خوانند[5].
نماز نخواندن در مسجد، خرابي مسجد است، در مقابل، عمران و آبادي آن، به حضور فعال مردم براي عبادت و سياست در مسجد است.
پس، عمارت مسجد مورد توجه اسلام است و«مسجد معمور»و آباد، مطلوب دين.ولي چه مسجدي آباد است و كدام مسجد، ويران؟
آبادي مسجد، به نقشه مهندسي و مصالح ساختماني خوب و خرج زياد و شكوه ظاهري نيست.بلكه به اثر بخشي آنست، به استفاده صحيح از مسجد است.مهم، شكوه معنوي و جلالت و عظمت عرفاني و الهي آنست، نه كاشيهاي معرق و درها و رواقهاي بلند و سنگفرش‏هاي ظريف و قيمتي و در و پيكرهاي منبت كاري شده!...
آبادي مسجد، به آنست كه مركز معنويت و عبادت براي خدا و ايجاد رابطه با خالق باشد، آموزشگاه دين و حكمت و كانون برپائي شعائر دين باشد.مسجد، به پايگاه بودن براي امور مسلمين و معبد و مصلا بودن آباد است، و به علم و عبادت، به تواضع و عبوديت، به مركزيت‏حضور دينداران، به تدريسها و تعليم‏ها، به حلقه‏هاي آموزشي و درسي، به محافل ادبي و بلاغت و نقد، و به مجمع‏هاي علمي و اخلاقي بودن، معمور است.
آبادي مسجد، به نماز و به دعاست عمران وي از همت و اخلاص شماست آباد كن از نماز، تو خانه حق شكرانه نعمت كه خدا داده تو راست
آبادي مسجد، به بيان فقه و علوم اهلبيت در آنها، به ارشاد و امر بمعروف و نهي از منكر و دعوت به خير است، نه به كاشي و گنبد و تزئينات.
امام علي _ عليه السلام _ مي فرمايد: «زماني بر مردم مي‏آيد كه در ميان مردم، باقي نمي‏ماند از قرآن مگر نشانه‏اش، و از اسلام، مگر نامش، در آنروزگار، مساجدشان از جهت‏ساختماني آباد است ولي از جهت هدايت، خراب است‏»[6].
پس، آبادي از نظر معماري، در حال خراب بودن محتوائي از جهت هدايت، سود و ارزشي ندارد.آنروز كه مسلمين به مساجد روي مي‏آوردند تا خدا را عبادت كنند و آداب اسلام را بياموزند و دين را فرا گيرند، مساجد، كوچك و ساده بود با ديواري به ارتفاع امت‏يك انسان.
مساجد امروزي در جهان اسلام، گر چه هم از جنبه تعداد، افزايش يافته و هم آبادتر است و خرج‏هاي زياد و هزينه‏هاي بيشتر دارد، ولي‏«مسجد رو»كم است و مساجد، كمتر در خدمت اهداف عظيم اسلامي مي‏باشد.يكي از محققان مي‏نويسد:
«...مساجد، كاخهائي براي افتخار نيستند، بلكه براي خضوع و خشوع و عبادت و بيان آداب اسلامي و مناجات و نيايش‏اند.عظمت مساجد، به زنده نگهداشتن آنها، با ياد خدا و امر بمعروف و نهي از منكر و ارشاد مردم براه مستقيم است، نه به ديوارهاي بلند و قبه‏هاي رفيع و ستون‏هاي برافراشته و گلدسته‏هاي سر بفلك كشيده...از همينجاست كه گرچه شكوه ظاهري و هنري و معماري مساجد افزايش يافته ولي در جان بيننده، آن هيبت و زيبائي و جلال را بر نمي‏انگيزد.مسجد پيامبر در صدر اسلام، با آن وضع ساده‏اي كه داشت، آن هيبت و عظمت معروف را دارا بود، بدون اينكه سادگي، از قدر و جلال آن بكاهد.در عين حال، هنر و زيبائي و تزئينات و شكوه معماري و عظمت‏بناي مساجد ديگر هم باعث‏بالا رفتن ارزش مساجد ديگر نشده است...»[7]
البته، نبايد فراموش كرد:تقدس و محتواي مسجد بوده كه باعث مي‏شده است تا مسلمين به شكل ظاهري آن هم اهميت داده و در بناي مساجد با شكوه جهت استفاده‏هاي خوب، همت گمارند و اگر خراب و فرسوده، يا تنگ و كم ظرفيت مي‏شد، تجديد بنا و تعمير كنند يا بر وسعتش بيفزايند.خود عقيده ديني، بخصوص در زمينه ساختن و آباد كردن و بناي مساجد، نقش مهمي ايفا كرده است.
تزئينات هنري در معماري مساجد
مسجد الحرام و كعبه‏اي را كه حضرت ابراهيم _ عليه السلام _ بنيان نهاد، در آغاز، ساده بود و با گذشت زمان، به حالت امروزي تبديل شده است.
مسجد«قبا»و«مسجد النبي‏»هم كه در زمان حضرت محمد _ صل الله عليه و آله و سلم _ ساخته شد، يك چهار ديواري ساده، با ارتفاعي متوسط و حتي بي سايه‏بان بود سادگي از ويژگيهاي مساجد اوليه بود و مسجدهاي ساخته شده در مدينه و بصره و كوفه و مصر، از محراب‏هاي فرو رفته در ديوار، و از منبرها و ماذنه‏ها به شكلي كه بعدا رواج پيدا كرد خالي بود.
مسجد النبي، با گذشت زمان، رفته رفته وسعت پيدا كرد و تجديد بنا شد تا به صورت فعلي در آمد.
بساطت و سادگي در بناي مسجد، چيزي است كه از آغاز مورد توجه و تاكيد اسلام بوده است.
علي _ عليه السلام _ مسجدي را در كوفه مشاهده كرد كه كنگره دار ساخته شده بود فرمود:گويا اين، كنيسه يهود است!.و فرمود:مساجد بصورت ساده ساخته مي‏شود نه كنگره‏دار[8]. كنگره‏دار بودن بناي مسجد در آن دوره، نسبت‏به وضعيت‏ساختمان‏ها، نوعي تجمل و تزئين محسوب مي‏شده است.
و نيز، در حديث است كه:«بما دستور داده شده كه شهرها، مزين و كنگره‏دار ساخته شود ولي مساجد، ساده.[9]»
حديث ديگري است كه: «مساجد را بسازيد و آنها را ساده قرار دهيد.»[10]


[1] . المساجد و احكامها،محمد ابراهيم الجناتى،ص 32 و 33
[2] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 513.
[3] . سوره توبه،آيه 108
[4] . سوره توبه،آيه 18
[5] . ثلاثة يشكون الى الله عز و جل:مسجد خراب لا يصلى فيه اهله (وسائل الشيعه ج 3،ص 484)
[6] . ياتى على الناس زمان لا يبقى فيهم من القرآن الا رسمه و من الاسلام الا اسمه،مساجد هم يومئذ عامرة من البناء خراب من الهدى (نهج البلاغه فيض الاسلام،حكمت‏شماره 361)
[7] . المساجد و احكامها فى التشريع الاسلامى،ابراهيم الجناتى ص 40
[8] .‌‌ان‌المساجد تبنى جما لا تشرف (وسائل الشيعه،ج 3،ص 494)
[9] . امرنا‌‌ان‌تبنى المدائن شرفا و المساجد جما (مجمع البحرين،ماده‏«جم‏»)
[10] . ابنوا المساجد و اجعلوها جما (وسائل الشيعه ج 3،ص 493)
@#@ و در احاديث ديگري، از علائم آخر الزمان، تزئين و آرايش مساجد بيان شده و آمده است كه:وقتي امام زمان قيام كند، مساجد كنگره دار را خراب مي‏كند.[1]
البته منظور از تزئين و آرايش مسجد، كه ممنوع است، طلا كاري و زر اندود كردن است، نه معماري و كاشيكاري و بكار بردن دقت و هنر در بناي مساجد (آنگونه كه در طول قرنها در معماري مسلمين در مساجد معمول بوده و رايج است) .
مسجد، نبايد به صورت يك نمايشگاه عكس و نقاشي و موزه تزئيني در آيد.چرا كه اين، با روح عبادت خالص و قرب به حق، به سختي سازگار ميشود.
از امام صادق _ عليه السلام _ در باره مساجدي كه در آنها تصوير است، سئوال شد.حضرت پاسخ دادند كه:«آنرا خوش نمي‏دارم، ولي امروز، براي شما زيان و اشكالي ندارد.»[2] شايد اشاره به رواج و گسترش معماري و تصويرهاي آن در مساجد باشد، كه در آن دوره، گسترش پيدا مي‏كرد و امام شرايط خاص آنروز را بيان مي‏كند.وقتي امر دائر باشد بين ترك مساجد و خالي شدن آنها يا رفتن به مساجد با آن خصوصيات و شرائط مكروه، طبيعي است كه ائمه، راضي به ترك مسجد و دوري از اجتماعات بخاطر يك مكروه نمي‏شدند.در عين حال، در اين حد كه در مساجد، نقش و نگار و هنرهاي ترسيمي و تجسمي بكار رود، مورد منع اسلام نيست، بخصوص اگر در زمينه آيات قرآن باشد.
در حديثي، نقوش پديد آمده با گچ و رنگها در طرف قبله مسجد بلا مانع بحساب آمده است.
از امام موسي بن جعفر _ عليه السلام _ مي‏پرسند از نماز خواندن در مسجدي كه در طرف قبله، قرآن يا چيزي از ذكر خدا نوشته شده، حضرت پاسخ مي‏دهد: «اشكالي ندارد.»و همچنين از مسجدي كه با گچ يا رنگ، در قبله‏اش نقش و نگار شده باشد سئوال شد.فرمود:«مانعي ندارد.»
كار برد نقوش و خطوط در زمينه آيات قرآن، بصورت غير مستقيم، عبادتگاه را به يك كانون تبليغ و ذكر تبديل مي‏كند.لطف اين قضيه در اين است كه بوسيله اين هنر ساده، قرآن و ياد خدا در متن زندگي و عبادت مردم مسلمان، همواره مطرح است و اين، اثر تربيتي دارد و پيوند زندگي و مذهب را مي‏رساند.
اظهار نظر«تيتوس بوركهارت‏»، هنرمند سويسي در اين باره چنين است: «تكرار كتيبه‏هاي ماخوذ از آيات قرآن كريم بر روي ديوارهاي مساجد و ساير ابنيه، انسان را ياد آور اين حقيقت مي‏سازد كه تارو پود حيات اسلامي از آيات قرآني تنيده شده و از لحاظ معنوي متكي بر قرائت قرآن و نيز نماز و اوراد واذكاري است كه از آن كتاب آسماني اخذ شده است.اگر بتوان فيضي را كه از قرآن كريم سرچشمه مي‏گيرد يك ارتعاش معنوي بخوانيم-و كلامي بهتر از اين براي تفسير آن نداريم-از آنجا كه اين نفوذ قرآني، هم معنوي و هم مسموع است‏بايد بگوئيم تمام هنر اسلامي بايد بالضروره اثر اين ارتعاش را داشته باشد..»[3]
بي شك، تاثير معنوي اين گونه خط نوشته‏ها و كتيبه‏ها را نمي‏توان انكار كرد.نوعي تذكر و ياد آوري در اينگونه خطها نهفته است.در حديث موسي بن جعفر _ عليه السلام _ هم، حضرت، نماز خواندن در مسجدي را كه بر ديوار قبله‏اش آيات قرآن يا«ذكر الله‏»-هر چه كه ياد آور خدا باشد-نوشته شده باشد مجاز دانسته
حتي در روايات است كه:در خانه امام صادق _ عليه السلام _ دور تا دور خانه، همچنين در طرف قبله سجده گاهش‏«آية الكرسي‏»نوشته شده بود[4]. و اين نوع نوشتن آية الكرسي بر دورادور ساختمان‏هاي بلندتر از هشت ذراع، بعنوان يك دستور از طرف ائمه، مورد تاكيد و تشويق بوده است.[5]
شايد اين توصيه، روي اين نكته باشد كه با يادآوري وجود يكتا و زنده و حي و قيوم خدائي بر هستي، سيطره و احاطه و مالكيت دارد (مفهوم آية-الكرسي) بناهاي مرتفع، انسان را مغرور نسازد.
نقش عشق و محبت در اين معماري
با توجه به اينكه در آنچه بناي مساجد، نهي و تحريم شده، تذهيب و طلاكاري و«زخرف‏»است نه ظرافتكاري‏ها، بنابراين مسلمين در مورد پرداختن ظريفانه به بناي مساجد و آفرينش‏هاي هنري در معماري آن، مورد نكوهش نيستند.
محبت و ايمان و عشق مردم چنين خلاقيت و هنرنمائي‏ها را به ظهور و بروز مي‏رساند.اين نتيجه عقيده و ايمان است.تاريخ نشان مي‏دهد هر جا كه مذهب راه پيدا كرده و مردم با ايمان و خلوص كار كرده‏اند و چيزي را بعنوان اعتقاد ديني ساخته‏اند.سرشار از زيبائي‏ها و ظرافت‏هاي شگفت است.
گر چه ممكن است معمار و هنرمند به فرمان صاحب قدرت و امير و حاكمي‏كار كند، ولي عقيده قلبي او اين است كه‏«مسجد»مي‏سازد و«خانه خدا»بر پا مي‏كند.طبيعي است كه هنرمند مسلمان و خدا جوي نسبت‏به ساختن مساجد بعنوان اماكن مقدس و معبدهاي الهي از ذوق و احساس و هنر و ابتكار و خلاقيت‏خويش مايه مي‏گذارد و به هر صورت كه بتواند، در رونق و شكوه آن مي‏كوشد.در اينجا نقش انگيزه ايمان مذهبي، بسيار قوي و كارساز است.
عشق و ايماني كه بعنوان مثال نسبت‏به اولياء دين و پيشوايان مذهب در دل شيعيان و پيروان ائمه اطهار _ عليه السلام _ وجود دارد چه كارها كه نمي‏كند؟!...
وقتي كه مسلمانان، به پيشوايان دين و پرچمداران انسانيت و فضيلت و‌هاديان خلق به حق و خير و آزادي و طاعت‏خدا، آن اندازه ارج مي‏دهند كه براي بارگاهشان از جان و دل مايه مي‏گذارند و هر چه در توان دارند خرج مرقد پاكشان مي‏كنند، براي معبد و مسجد چرا نكنند؟!كه آنجا را خانه خدا مي‏دانند و مقدس‏ترين جا بشمار مي‏آورند.
اين، تجلي زلال ترين عشق و معرفت و خلوص بندگان در پيشگاه والاي‏«الله‏»و«اولياء الله‏»است.مردم مؤمن و حق باور، نسبت‏به هر چه كه خدائي باشد و در مسير پروردگار، ارزش و كرامت قائلند و عملشان عملي احترام آميز و ايثار گرانه و عاشقانه است.
به قول شهيد سيد رضا پاك نژاد:
«اگر به قريه‏هاي دور و ده‏هاي كشور ايران و بعضي نقاط ديگر برويد، از دور خانه‏هائي چند، خراب و خشتي، و در آن ميان، يك عمارت قشنگ و تميز مي‏درخشد، اگر بپرسيد از كيست؟جواب خواهيد شنيد:از حسين، و بنام‏«حسينيه‏».[6]
و درباره عشق مردم به حسين _ عليه السلام _ مي‏نويسد:
«...مردم، عطشان ستايش آنكسي هستند كه لب تشنه با خود مقدار بسياري انرژي معنوي در دل خاك جاي داد و امروز، گنبدش چون آئينه مي‏درخشد كه درخشش آن چشم هر ستمگري را بسوزاند و هر ستمديده را مرهمي بر دل باشد.
در آنجا تربتي است گويا معدن مغناطيس كه افراد عاشق را كه قابل جذبند مانندذرات كوچك آهن بسوي خود جذب مي‏كند، آنجا مضجع مقدس سرباز فداكاري است كه رؤسا جمهور و پادشاهان، قبل از اينكه رسم سرباز گمنام و نهادن دسته گل معمول گردد، عصاره گل، بهترين عطر را آوردند و بوسيدند و بوئيدند و پاشيدند و آرزوي اين كردند كه كاش در برابرش جنگيده و اسلام را ياري ميكردند و كشته مي‏شدند....»[7]
تلاقي‏«دين‏»و«هنر»در بناي مساجد
مسلمين، خود را نسبت‏به ارزش‏هاي مجسم شده در وجود ائمه، اينگونه وظيفه مند احساس كرده و از اولياء الله و بندگان خوب خداوند، تجليل و تكريم مي‏كنند، چرا كه تعظيم اين شعائر و تجليل از اين والا مردان و پيشوايان و شهيدان، گراميداشت‏حق و فضيلت و صدق و راستي است و تكريم عدل و آزادي و شرف و انسانيت...و چه كسي شايسته‏تر از آنان، براي نثار عاشقانه‏ترين و صادقانه‏ترين اخلاص‏ها و تواضع‏ها و تكريم‏ها؟!
در مورد خدا و خانه خدا نيز چنين است و پاك‏ترين احساس‏ها و زيباترين ايثارها نثار بارگاه او مي‏شود.
ما با اين واقعيت روبرو هستيم كه هنر توسط مسلمين، در بناهاي مقدس مساجد تا اندازه گسترده و عميقي جا گرفته و به كار رفته است و ذوق‏ها و خلاقيت‏ها در جهت رونق بخشيدن به مساجد، استخدام شده است.
بالاخره مساجد، خانه خدا است (و‌‌ان‌المساجد لله بنا بر يكي از تفاسير) و حديث امام صادق _ عليه السلام _ در اين باره گذشت.بنابراين، تا وقتي كه آباد ساختن و حلال بخشيدن به معبد مسلمين و مسجد اسلام، به روح توحيد و توجه به خدا ضرر نزند، نه تنها مذموم و نكوهيده نيست، بلكه تشويق هم شده است.
و از همينجاست كه مساجد، محل تلاقي هنر و مذهب و ميعادگاه بروز اين دو عنصر مي‏باشد.
در مورد نقش ايمان و احساس مذهبي و نثار زيبائي‏ها به آستان خداونددر بناي مساجد، به اين نقل توجه كنيد:
«....معمار مسلمان در روزگاران گذشته هر زيبائي را كه در اطراف خويش مي‏ديد، آنرا در خور عظمت و جلال خدا مي‏يافت.سعي مي‏كرد تا به هنگام فرصت، براي آن در مسجد، جائي باز كند.در بناي بسياري از مساجد، هنرهاي مختلف به هم در آميخته است. معماري، در توازن اجزاء كوشيده است نقاشي به نقوش و الوان كاشيها توجه كرده است، و خوش‏نويسي، الواح و كتيبه‏ها را جلوه بخشيده است، شعر، موعظه‏ها و ماده تاريخ‏ها را عرضه داشته است و موسيقي هم براي آنكه از ديگر هنرها باز نماند، در صداي مؤذن و بانگ قاري و واعظ، مجال جلوه‏گري يافته است.حتي صنعت‏هاي دستي هم براي تكميل و تزئين اين مجموعه الهي به ميدان آمده‏اند.فرش‏هاي عالي، پرده‏هاي گرانبها، قنديل‏هاي عظيم و درخشان، منبت كاري‏ها و مليله دوزي‏ها در تكميل زيبائي و عظمت مسجد، نقش خود را ادا كرده.بدين گونه مظاهر گوناگون فرهنگ و هنر اسلامي در طي قرن‏هاي دراز، چنان در بناي مسجد، مجال ظهور يافته است كه امروز، يك مورخ دقيق روشن بين مي‏تواند تنها از مطالعه در مساجد، تصوير روشني از تمدن و تاريخ اقوام مسلمان عالم را پيش چشم خويش مجسم كند.


[1] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 494
[2] . وسائل الشيعه ج 3،ص 494 16 و 17-وسائل الشيعه،ج 3،ص 494
[3] . مطالعاتى در هنر دينى،ج 2،ص 2.
[4] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 567
[5] . وسائل الشيعه،ج 3،ص 567
[6] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،سيد رضا پاك نژاد،ص 40 و 43
[7] . اولين دانشگاه و آخرين پيامبر،سيد رضا پاك نژاد،ص 40 و 43
@#@
در طول نسلها و قرون، در فاصله آفاق مختلف، هنر اسلامي ملجائي پاكتر و نمايشگاهي امن‏تر از مسجد نداشته است و اشتراك مساعي اقوام و امم مختلف اسلامي در تكميل و تزئين مساجد، با وجود حفظ خاصيت‏هاي ملي و محلي، نوعي بي تعلقي را در معماري اسلامي سبب شده است كه البته با تمدن و فرهنگ پر تسامح اسلامي مناسبت تمام دارد و به هر حال، از مفاخر معنوي مسلمين بشمار است.البته غير از مساجد، ابنيه و آثار بسيار از تمدن اسلامي مانده است....»[1]
با توجه به آنچه قبلا نسبت‏به سادگي مساجد گفتيم و اينكه مساجد، موزه و نمايشگاه نيست، شايد اين سؤال به ذهن بيايد كه مركزيت مسجد براي پرستش بي پيرايه خداوند، چگونه با اين هنر آفريني‏ها توافق دارد؟
بايد گفت:عبادت، تجسم عملي عقيده است، نماز هم همينطور.نماز كه شعاري از شعائر دين است، نمودار خارجي عقيده دروني به اسلام و بندگي خدا است.بنابر اين مساجد كه محل عبادت است، از عمق نهاد دين سرچشمه مي‏گيرد و اسلوب كلي آن بايد با متن مكتب، ناهمگون نباشد.
بي جهت نيست كه مسجد، «خانه خدا»بحساب آمده است.و بي سبب نيست كه ساختن و آباد كردن‏«مساجد خدا»، كار كساني شمرده شده كه به خدا و روز قيامت، باور داشته و عمل صالح كنند انما يعمر مساجد الله...توبه-18) پس مسجد، به متن مذهب و عقيده مرتبط است.
در واقع، اين اسلام نبود كه دعوت به تزئين مساجد و ساختن بناهاي مرتفع و معماري‏هاي شگفت و پر شكوه بنام مسجد كرد.چرا كه با توجه به فلسفه وجودي مسجد (خانه خدا، خانه عبادت و...) شكل مسجد اسلامي روشن است.
بلكه اين هنر بود كه مسجد را بعنوان ظرفي مناسب و زمينه‏اي مستعد براي بروز و تجلي و نمود پيدا كردن يافت.
و اين هنرمندان بودند كه روح تفاهم آميز مكتب را، در رابطه با هنر متعهد شناختند و به استقبال آن رفتند.
معماري مسجد
آنچه از مطالب گذشته بدست مي‏آيد، اينستكه مسجد در اسلام، بر مبناي سادگي و دوري از تجمل و تزئين استوار است و عظمت آن در سادگي است.درست است كه مساجد، سنگ زير بناي تمدن مسلمين است و با آئين جديد اسلام، همراه و هم جهت پديد آمده و شكل گرفته است، لكن تمدن مسلمين هم ويژگيهائي داشته و دارد كه به برخي از آنها در بحث‏«مدنيت و معنويت‏»اشاره شد. اين خصوصيات، در كيفيت و سبك ساختن مساجد هم اثر گذاشته است.
بعنوان مثال، از مستحبات مسجد، روباز بودن و نداشتن سقف است.مسجد پيامبر در آغاز چنين بود و بعدا بخاطر مقابله با ريزش باران يا تابش خورشيد، بر سر و روي نماز گزاران، سايه باني از شاخ و برگ نخل زدند.
بعضي از فقهاء، در بيان حكمت اين استحباب گفته‏اند:از جمله اسباب قبول نماز و استجابت دعا، نبودن حائل و مانعي بين نمازگزار و آسمان است.
گر چه بين خدا و بنده، هيچ چيزي حائل نيست و خداوند همه جا حضور دارد، ولي طبيعي است كه عبادت و دعا در زير آسمان، با دعاي در زير سقف فرق دارد و در فضاي باز و زير آسمان، انسان احساس قرب و معنويت‏بيشتري ميكند.
آنچه كه در ابتدا معمول بوده، داشتن حداكثر سايه بان و داربست مانندي همچون يك كپر يا خيمه بوده است و در زمان خلفاي بني اميه و بني عباس، سقفهاي تزيين شده پيدا شد، چيزي كه مورد كراهت ائمه بود و اشاره مي‏كردند كه:اگر قائم ما قيام كند اينگونه مساجد را از بين مي‏برد و در برخي از احاديث، بعنوان نكوهش از كار افراد دوره آخر الزمان و بيان اوصاف آن عصر، آمده است كه:خانه‏ها مي‏سازند و قصرهاي محكم بر پاي مي‏دارند و مساجد را آرايش مي‏دهند: (يبنون الدور و يشيدون القصور و يزخرفون المساجد)
آنچه كه در اينگونه احاديث، با تعبير«زخرف‏»بيان شده، منظور، تزئين به طلا و جواهرات است، نه هر تزيين ديگر.
از جمله مستحبات مسجد، مسطح بودن مناره با ديوار و سقف مسجد است.چرا كه مناره براي آن بوده كه مؤذن بر فراز آن رفته و اذان بگويد.بطور طبيعي بلند بودن مناره، با توجه به وضع خانه‏هاي آن روز-و امروز هم-موجب اشراف داشتن بر خانه‏هاي اطراف و در نتيجه، سلب امنيت و آسايش از همسايگان

https://www.andisheqom.com/fa/Article/View/11266

بررسی نقش آیات قرآن و احادیث شیعه در شکل‌گیری کالبد مسکن سنتی

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی